آرشیف

2019-3-13

دکتور محمد انور غوری

خیال رفع تنازع انتخابات

در روزگار قدیم ، وقتی که پادشاه می مُرد ، فوری جار زده می شد(اعلان می شد) که پادشاه جدید انتخاب می گردد ، طبق رسوم ، تمام مردم قلمرو سلطنت در مرکز کشور گرد می آمدند و همه  بلا استثنا کاندید می شدند ، آنگاه با مراسم شانداری از فراز یک برج بلند ، مرغ دولت(گویا مرغی از جنس همای) را رها می کردند . این مرغ بر بلندای آسمان شهر، چهل دور می زد ، در میان مردم فرود می آمد ، بر سری هرکسی که می نشست ٬ پادشاه می شد . طبق روایات افسانوی ٬ مرغ دولت بر سری شخصی دهاتی می نشست که کَل بود و گاوچران(کل گاوچران) ، بعد وی را با لباس شاهانه می آراستند و بر تخت شاهی می نشاندند ، همه برایش سلامی می زدند ، بی قید و شرط از وی اطاعت می نمودند، هفت شهر را آزین می بستند ، چراغان می کردند و جشن تاج پوشی می گرفتند. چون دستگاه دولت استحکام داشت ، مشاورین پادشاه و سران سپاه همه افراد حکیم ، خبیر و کار آزموده بودند ، دیری نمی گذشت که کل گاوچران رسوم دربار را می آموخت ، به یک پادشاه تمام عیار ، معروف و عادل مبدل می گردید ، آوازۀ عدالتش از قاف تا قاف می پیچید و مردم دنیا از جابلقا تا جابلسا آرام می گرفتند.
القصه در انتخابات جاری کشورما همه می دانیم که برگزاری انتخابات و تعیین مرجع اقتدار مملکت ولو در حالت مصالحه٬ با امکاناتی آزموده شده جز اسراف پول و آبرو ٬ بطور قطع ممکن نیست ٬ بنا براین، میتوان از شیوۀ قدیم با تفاوت اندک الگوی ساخت تا تنازع  برطرف گردد طوری که : چون در زمان ما نسل مرغ سعادت (همای٬سیمرغ یا عنقا) گویا منقرض شده و روزگار آخر زمانه است ، باید یک کرگس پیر را بحیث مرغ دولت برگزید ، ازینکه تمام مردم اشتیاق ریاست جمهوری  ندارند پس تعدادی در حدود دو صد نفر را که هوس پختۀ تاج و تخت هستند بحیث کاندید ٬  قرار ذیل برگزینند:
اول. تمام کاندیدان فعلی با معاونین آنها که در انتخابات ثبت نام شده اند٬
دوم. چند نفر از طرفداران پروپا قرص همین کاندیدان که مرغ شان یک لنگ دارد ، در تلویزیون ها فلسفه می بافند و منطق می جنگانند تا بر حریف غلبه کنند و دل یخ نمایند٬
سوم . کاندیدان دوره های قبلی که رای نگرفتند و در حسرت مقام به تیم های چندگانه پناه آورده اند،
چهارم. همه اعضای برجستۀ کمیسیونهای قبلی و فعلی انتخابات بشمول آنهای که متهم به تقلب هستند ،
پنجم. بعضی از گردانندگان تلویزیون ها که خود را خیال افلاطون می کنند و تمام روزها پوف می زنند و مردم را نصیحت می نمایند .
ششم. همه سرکرده های همان طالبان که با زلمی خلیل زاد ٬ در قطرچانه می زنند و متکی بر امتیازسیلاب خونی که در کشور جاری کرده اند ٬ هریک خود را در  قالب سلطان محمد فاتح یا صلاح الدین ایوبی تصور می کنند.
هفتم . همان طالبانی که بعضی شان از گوانتانامو آمده در کابل زیر سایه شتر امریقا  به سر می برند ٬ در قالب سخنگوی طالبان ظاهر می شوند ٬ قتل عام مردم را در انتحار های هولناک با اشتیاق نظاره گرهستند و خم به ابرو نمی آورند.
هشتم . فرزندان اسامه بن لادن را به شمول همان دختر هنرمند خواهرش(خواهرزاده اش) که در سالون های معروف اروپا نیمه به رهنه ٬ کنسرت می دهد.
نهم . جهت تعادل جندر ٬ سه نفر از عروسان اروپایی داعش که با چوچه های داعشی در کمپ جنگ زده های سوریه با فرضیات متحجر هنوز زمین به دندان می گیرند و بی سرنوشت هستند.
 تمام اینها را بر یک سکوی تشریفات داخل ارگ گرد آورند ٬ هیچ کل گاوچران را در نزدیک نگذارند تا چانس انتخابش حتمی نگردد.
 بعد ازان کرگس لاشخوار را که یک هفته گرسنه نگاه داشته اند تا چشمانش سیاهی کند و بلند پروازی نتواند ، از بلندای برج پوسیده و نیمه ترمیم شدهء دروازه ارگ ٬ بر فراز تمام این تشنگان قدرت و مدعیان خدمت ٬ پرواز دهند ، برسری هرکسی که نشست٬ بلامنازع ٬ کل اختیار مطلق مملکت گردد ، گزینش نام صمت دولتی به اختیار خود وی: رئیس جمهور ٬ سلطان ٬امپراطور٬ باچا٬ تولواک٬ امیر ٬ خلیفه٬ رهبر یا  کیم چونگ پونگ ٬ باشد. آنگاه همه از مناقشه دست کشند ٬ سر فرود آرند ٬ هفت شهر را چراغان کنند ، شیپور زنند ٬ جشن گیرند٬ توبه کنند و آرام شوند . کرگس دولت را در قفس طلائی بقُفلانند ، در شاخۀ همان درخت پدهء ارگ(  پنجه چنار ارگ) بیاویزند و مادام العمر وی را غذای تهیه شده ٬ از مغز سرخر٬ بخورانند  تا یاد گار انتخابات  باشد و سمبول روزگار.