آرشیف

2016-7-24

عصمت الله راغب

جنبش روشنایی درسی برای وحدت!

از جنبش روشنایی قطع نظر از رسیدن به روشنایی به واسطه برق، منصفانه می شود چیزهای زیادی آموخت که یکی هم روشنایی وحدت و یک پارچه گی ملت هزاره است.
تعریف واحد از نسل آدمی تنها در هستی هزاره های افغانستان صدق می کند، آنهای که درد محرومیت های گذشته بزرگترین درس را برایشان هدیه کرد، اکنون کار بجای رسیده است که دیگر سدها و موانع جغرافیایی نمی تواند محل تفکیک و حد فاصل بین شهروندان هزاره باشد. نسل هزاره به قول شیخ اجل همان اعضای باهم مرتبط و همسو در تداوم حیات {هویت} شانند که هرگاه ضعیفی از این نسل در دایکندی صدمه  به بی بیند، قوی آن در کابل فغان می کشد و برعکس اگر قوی آن در هرات آسیب ببیند ضعیف آن در ارزگان نا آرام می شود. زهی به این یک پارچه گی و پاینده باد صداهای عدالت خواهی و انسجام هویتی….
همینطور اگر بیاییم چگونگی یک پارچه گی را در میان دیگر اقوام بخصوص تاجک ها به مقایسه بگیریم به مراتب می بینیم که فرهنگ یک پارچه گی و همدیگرپذیری در میان دیگر اقوام حکایت از چیزی دیگری دارد، در میدان هویت های قومی دیگر، قوی همیشه ضعیف را با لباس هایش می بلعد و ضعیف لقمه ی در دستان افراد قویست.
در این روزها که بیشتری از فرهنگیان و قلم بدستان وابسته به هویت های دیگر مخصوصا تاجک ها که به نحوی بر این حرکت های دادخواهانه ی هزاره ها نقد و خرده گیری می کنند، اول ایشان از خود سوال نمی کنند که شما{های} که دیگران را همواره انتقاد می کنید آیا گاهی از خود سوال کرده اید که اول میزان همبستگی در میان خودی تان تا چی حد است؟! آیا وقتی ضعیف تان در پشت کوی قاف بنابه جبرجغرافیایی و محرومیت های سیاسی و اجتماعی در بی وضعیت ترین حالت به سر می برد، کدام اشراف شمالی برایش دادخواهی کرده است؟ ویا هم در مسایل کلان هویتی و تقسیم قدرت به اساس معیارهای دموکراسی افغانستانی که قدرت به اساس قومیت تقسیم می شود، از دیگران کدام مشوره گرفته است؟  پس وقتی این ویژه گی برادران هزاره را ندارید، و نسبت به موقعیت جغرافیایی و سیاسی یکی نسبت به دیگری خود را اشراف می تراشید، با ضعیفان تان رابطه ی حاکم و محکوم دارید، پس نام رفتار تان را هم بجای انتقاد حسادت بگذارید. در این روزها ما نمونه های یک پارچه گی وابسته گان هویت تاجک را داریم تجربه می کنیم، از مدت ها بدینسو کمیسیون زیر نام کمیسیون خاکسپاری خادم دین رسول الله تاسیس گردیده جز عده ی محدودی از فرهنگیان نزدیک به شاه حبیب الله که برای عملی شدن خواست های این کمیسیون جان نثاری می کنند در این وضعیت دیگر از سردمداران قومی  بنابه ننگ سیاسی شان خبری نیست. این فرهنگیان خانه به خانه می دوند تا رضایت رهبران شان را نسبت به کار این کمیسیون حاصیل کنند، لاریب که رهبران تاجک هم در طول تاریخ جز نصیحت کردن دیگر کدام برنامه ی برای نسل بعداز خودشان ندارند…. مدت طولانیست که اعضای کمیسیون از حکومت خواهان برگزاری مراسم رسمی در امر خاکسپاری پیکر امیرحبیب الله هستند؛ اما با وجود تعیین ضرب العجل بازهم غنی خواسته های این کمیسیون را مضحکی بیش نمی داند. کاش حبیب الله خان از قوم هزاره می بود در آن صورت باز تماشا می کردید که حکومت خوش خوشان مراسم را برگزار می کرد یا خیر؟…. اگر فرض بر این شود که غنی خواسته های این کمیسیون را کاملاً نادیده بگیرد، چی فکر می کنید آیا برای رسیده گی به خواسته های این کمیسیون ممکن خواهد بود که در آن حالت به تعداد صد نفر در جاده بریزد و صدای عدالتخواهی را سر دهد؟ نه خیر؛ هرگز چنین نخواهد کرد؛ اگر باور ندارید پس به میدان عمل تجربه اش کنید، ببنید که چند نفر آماده ی دفاع از هویت شان است.
ما امثال پروژه توتاب را که از روی تبعیض هویتی و قومی نا تمام مانده است در کشور مان زیاد داریم، از جمله می توان از اعمارسرک "گردندیوال" نامبرد، راه یی که بنابه تبعیضات قومی و سیاسی تا امروز گاهی بار ملامتی را به گردن امریکا می اندازند و گاهی هم به گردن کشور های همسایه در حالیکه سر نخ مداخلات اظهرمن الشمس است. ای کاش در چنین حالاتی بزرگواران شمالی ما هم بخاطر خواست های مشروع ملت غور در کنار ما ایستاد می شدند و داد خواهی های حق طلبانه ما را از یک مجرای قویتری قومی به گوش های کر دولت وسیله می شدند که قطعاً این لطف را بر سربازان روز مبادای خویش روا نداشته و نخواهند داشت.
براستی اگر می خواهید انسجام هویتی خود را برای ارگ نشینان نشان دهید، پس این دو گزینه فوق آمده به داد خواهی است، در غیرآن که ناباوری ها بر باورهای تان چیره شده دیگر بخود اجازه ندهید تا بر نمایشات قدرت های قومی دیگران خرده گیری کنید.
جنبش روشنایی، در حکومت خود کامه غنی ممکن نتیجه ملموس ندهد؛ ولی این درس را می دهد که غنی و شریکان قدرتش نسبت به مظاهرات ایشان در سایر موارد هراس داشته باشند. ترس ایجاد کردن در حکومت خاندانی خود نشانی پیروزیست.
راغب
2/5/95