آرشیف

2017-2-16

غلام رسول مبین

جایگاه چغچران در جغرافیای حافظ ابرو

 

جایگاه چغچران در جغرافیای حافظ ابروجایگاه چغچران در جغرافیای حافظ ابرو

بسم الله الرحمن الرحیم

به دنبال جستار جایگاه تاریخی و قدامت باستانی شهر چغچران مرکز ولایت غور که دو منبع معتبر و مهم را دریافتم و آن دو منبع معتبر عبارت بودند از "بابرنامه" اثر ظهیر الدین محمد بابر شاه و "افغانستان – اقوام کوچ نشینی" که مجموعه یی از مقالات است از سیاحان و جهانگردان فرانسوی و این مجموعه توسط انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران جمع آوری و توسط محترم دوکتور محمد حسین پاپلی یزدی تکمیل، تصحیح و ترجمه شده است، و اینک کتاب معتبر تاریخی و جغرافیایی دیگری که به آن دست یافتم "جغرافیای حافظ ابرو" میباشد. لازم است که در قدم نخست این کتاب ارزشمند و کهن تاریخی را به گونه یی مختصر به معرفی بگیرم:

جغرافیای حافظ ابرو: این کتاب که در سه جلد با چاپ و تزیین درست گردآوری شده است، توسط شهاب الدین عبدالله خوافی مشهور به حافظ ابرو در قرن نهم هجری قمری تالیف شده است. این اثر ارزشمند از جمله جغرافیای بااعتبار و مهم میباشد که منابع اکثریت مورخین و محققین قرار گرفته است. مجلد را که من دارم توسط صادق سجادی ویرایش، تصحیح و تعلیق نویسی شده است.
این اثر ارزشمند و گران سنگ که در سه مجلد بدست تحریر درآمده است هر جلد آن به شرح ذیل در مباحث مختلف میپردازد:

      1.   جلد اول (مشتمل بر جغرافیای تاریخی دیار عرب، مغرب، اندلس، مصر و شام).

      2.   جلد دوم (مشتمل بر جغرافیای تاریخی مدیترانه، ارمنستان، فرنگستان، جزیره، عراق، خوزستان و فارس).

      3.   جلد سوم (مشتمل بر جغرافیای تاریخی کرمان و هرموز).

حافظ ابرو: شهاب الدین عبدالله خوافی مشهور به حافظ ابرو از جمله شخصیت های شهیر، مورخ، جغرافیدان و دانشمند قرن نهم هجری قمری به دربار تیمور و شاهرخ بوده است که مشهور به حافظ ابرو میباشد. ازینکه شهاب الدین عبدالله خوافی حافظ قرآن بوده است مشهور به حافظ و اینکه ابروهای بهم پیوسته و پُر داشته است مشهور به ابرو شده است که در مجموع وی را "حافظ ابرو" مینامند و ملقب به این لقب شده است.
منابع حافظ ابرو: منابع که حافظ ابرو در جغرافیای خویش مورد استفاده قرار داده است ویا از آن منابع ماخذ گرفته است، قرار ذیل میباشند:

            1.   مسالک و ممالک اثر ابو اسحاق ابراهیم اصطخری.

            2.   صورت الاقالیم اثر محمد بن یحیی

            3.   جهان نامه اثر محمد بن نجیب بکران

            4.   صورت الارض اثر ابوالقاسم بن حوقل

            5.   فارسنامه اثر بن بلخی.

حافظ ابرو در جغرافیای خویش از دو دریا ویا نهر ولایت غور به درستی بحث کرده و این دو منبع بزرگ آبی را به معرفی میگیرد یکی ازین انهار "نهر چغچران" و ددیگر "آب مُرغاب" میباشد. دریای که فعلا در میان عام مردم ولایت غور به نام "دریای هریرود" مشهور است و در ایام سابق به نام رود ویا نهر چغچران بوده است از جمله منابع آبی بزرگ و مهم غور به شمار میرود. از ظرفیت و سخاوت این رود است که "بند سلما" در هرات پرآب گردیده و در حال حاضر "بند گرمابک پوزه لیچ" در قسمت بالایی این دریای خروشان در حال اعمار است. ازینکه چرا این دریا به رود هرات ویا هریرود (هرات رود) مسما شده است، حافظ ابرو در جغرافیای خویش وضاحت درست و سلیس داده است. چغچران ویا به اساس نوشته حافظ ابرو "چخچران" در آن زمان قریه یی بوده است که این آب از وسط آن میگذشته و به همین دلیل این رود به آن مسما و همچنین ازینکه با عبور از چخچران و ثغور غور به "اوبه" در "هرات" میرسد از آن به بعد به هرات رود مسما میشود. حالا میپردازیم درمورد چغچران و آنچه که نهر چغچران بوده است در جغرافیای حافظ ابرو. حافظ ابرو در جلد اول کتابش در بحث انهار ویا نهرها و رودها از نهر ویا رود چغچران بدین ترتیب بحث نموده و آب این چغچرافیای تاریخی و بزرگ را برای خواننده و محقق چنین به معرفی میگیرد:

نهر چخچران: رود چخچران که آنرا هرات رود نیز خوانند، منبع آن از جبال غور است. و در کوه غور چشمه ساری است که به جانب شرقی است، آن منبع هیرمند است، و آنچه بر غربی است منبع هرات رود است. و هرات رود آبی بسیار به منفعت است. از جانب مشرق به سوی مغرب میرود و مصب آن چون از حدود سرخس میگذرد پایاب است و آنجا در میان ریگ ناپیدا میشود. از منبع آن تا سرخس که بر آن آب زراعت میکنند قریب صد فرسخ باشد، و در بالای آب قریه ای است چخچران نام که این رود را بدان باز خوانند. اما معظم عمارات و آبادانی در جلگاه هرات است و این رود از آنجا که روان میشود، بعضی از حدود غور را آب میدهد. بعد از آن به هرات رود میرسد که قصبه آن اوبه است. آن مواضع را هم به سبب جریان این رود، از آنجا هرات رود میخوانند. بعد از آن به جلگاه هرات در میآید، و در جلگاه هرات جویهای بزرگ از این رودخانه برداشته اند، هم از طرف شمال و هم از طرف جنوب. هر چند جویی، چند قریه و مزارع را آب میدهد و بر جنوبی هرات {می} میگذرد. بعد از آن به ولایت فوشنج رسد. آنجا نیز جویهای معتبر برداشته اند، و بر شمالی فوشنج گذرد و از آنجا گذشته به قصبه کوسویه رسد و مزارع آن را آب داده بر جنوبی کوسویه بگذرد. . از آنجا مایل به شمال شود و تا بلده سرخس دیگر بر این آب زراعتی نیست. و آب این رود در این مواضع که ذکر رفت که جویها بر میدارند <و> سعی میکنند و آن مقدار که میتوانند خشک بند میکنند در وقتی که آب کم شده است، چون اندک مسافتی نشیب بر آمد، باز رود پرآب است. و چون به حدود سرخس رسد، طوس رود به آن مختلط میشود و از آنجا گذشته به سرخس میرسد و در سرخس بدین آب غله می کارند و باغات و سرسبز ندارند، اما غله بسیار کارند و نیکو آید ([1]).
درمورد مرغاب و آب مرغاب در بین مردم عوام دیدگاه های متفاوت است از قبیل اینکه: مُرغاب را گهی مَرغاب یا مَرغ آب گویند و دلیل آرند که مرَغ چمن را گویند و اینکه با آب یکجا نماییم یعنی جاییکه هم آب دارد و هم چمن، عده یی دیدگاهی دارند که شاید در سابق به آنجا مرغابی زیاد بوده است به همین اساس این منطقه و دریا بدان ربط دارد، که این دیدگاه را سالیان گذشته من نیز داشتم و فکرهای دیگری نیز درین مورد مینمودم. ولی اصل مساله از مطالعات تاریخی بدین شرح بر میآید: همین مرغاب را مرو آب میگویند و دلیل آرند که این آب به مرو و ترکمنستان میریزد. اینرا همه میدانیم که مرو رود در زمان سلطنت و امپراطوری غوری ها و ماقبل و مابعد آن نیز منحیث یکی از تختگاه های بزرگ تاریخی و سلطه طلبی مثل غرچستان، کاسی، آهنگران و … در این نواحی تاریخی یعنی "حوزه چغچران" معروف و مشهور بوده است.
چیزیکه در مورد منبع و مصب دریای ویا آب مرغاب در جغرافیای حافظ ابرو به رشته تحریر آمده است را برای خوانندگان و پژوهشگران قرار آتی، مینگارم:

آب مرُغاب: منبع آن از کوهستان جرزوان است و بعد از آن به غرجستان در آید. و غرجستان کوهستان سخت است و این آب در میانه آن کوه میرود {و از طرفین در غالها دارد و آبهای بسیار از آن درغالها بدین آب می آید}. و چون از غرجستان بیرون آید، بر شمال بادغیس گذرد، از شرق به غرب مایل به شمال. و عمارت و زراعت شهر مرو مبنی بر این آب بوده است که این آب را بند می بسته اند. و در زمان سلطان سنجر، مرو مدتی مدید تختگاه خراسان و عراق بود و در آن ایام به غایت معموری رسیده بود. بعد از آن در زمان خوارزمشاهیان که لشکر پادشاه جهانگیر، چنگیز خان به خراسان درآمد، در مرو کُشش به افراط واقع شد و آن بند را آب ببرد و شهر مرو خراب گشت؛ و مدت دویست سال نامسکون بود تا حضرت سلطنت شعاری – خلدالله تعالی ملکه و سلطانه – را داعیه عمارت آن در خاطر خطیر خطور کرد و به تاریخ سنه اثنی عشر و ثمانمائه 818 به بستن آن بند و معمور گردانیدن شهر مرو اشارت فرمود. بند آن ببستند و به فر دولت ابدپیوند روی به آبادانی نهاد. حالا که تاریخ هجری به هشتصد و بیست یک سال رسیده است، شهر مرو معمور شده است و معموری آن روی در زیادتی دارد. و باغات و بساتین بسیار بنیاد کرده اند و مساجد و مدارس و خوانق و اربطه و حمامات و اسواق، بعضی به اتمام رسیده و بعضی میرسد. و مصب آب مرغاب نیز چنانکه هرات رود را گفتیم پای آب است و آن موضع را بدان جهت پایاب خوانند ([2]).
در خاتمه از تمام مردم بزرگ اندیش، دانش پرور و تاریخ آور غور تقاضامندم که درمورد تحفظ بناها، نام ها، اماکن و افتخارات تاریخی خویش کوشا بوده و ازین دو منبع بزرگ آبی به علاوه فراه رود که درین کتاب (جغرافیای حافظ ابرو) ذکر از آن نرفته، استفاده های مهم و اساسی را بدارند و با وحدت، یکپارچگی و همدیگرپذیری به معمور شدن بندهای آبی در بالای این منابع بزرگ آبی از دولت مرکزی حقوق خویش را صادقانه و مردانه مطالبه نمایند.

باحفظ حرمت
غلام رسول مبین
غور، شهر چغچران
28 دلو 1395 هـ.ش.
 


[1] . جغرافیای حافظ ابرو، صفحات 166 – 167.

[2] .  جغرافیای حافظ ابرو، صفحات 167 – 168.