آرشیف

2015-6-25

عصمت الله راغب

جانهای پارلمانیها چی قدر شرین است!

اعضای محترم پارلمان پس از حادثه ی المناک روز دوشنبه 1 سرطان 1394 که بقول ریاست امنیت ملی افغانستان از سوی شبکه حقانی وبه دستور یک افسر نظامی (آی اس آس) طرح ریزی شده بود در آن دو غیر نظامی کشته و سی ویک تن دیگر مجروح شدند، همینکه وکلا از آن جان به سلامت بردند، بلا فاصیله روزی بعدش به تعقیب آن جلسه فوق العاده را تدویرنمودند که در آن سر وصداهای وکلا تا آسمان هفتم طنین انداز شد، جالب اینجاست که ترس وحشت این حادثه وکلای پارلمان را  ناخدآگاه وا داشت تا به ملت نشان دهند که تنها جان درتن وکیل صاحبان شرین است وبس! وجان در تندیس اولاد غریب در جغرافیای بنام افغانستان اصلاً ارزش  ندارد، اینکه فرزندان دلیر این مرزوبوم در خط مقدم با دشمن می جنگند، مامورین دولتی یکی پی دیگری قربانی می دهند، مردم بی گناه این شهر از مرد و زن، خورد وبزرگ در ظرف یک ساعت امنیت زنده گی شان تامین نیست، می پنداری که رسیده گی  به این همه خواستهای مشروع که نیاز حیاتی ملت نسبت به دولت است، فاقد از حوزه نماینده گی ملت رای دهنده به این وکیل صاحبان است که صدای مظلومیت ومحرومیت شان را به گوشهای کر این دولت مردان برسانند، ولی در همین مدتها که ملت صدها قربانی داد وهزارها خانواده از محلات بومی شان به آدرسهای نامعلوم متواری گردیدند، هرگز صدای برای دادخواهی با این جدیت از سوی اعضای پارلمان کشور بلند نشد که بگویند  دیگران هم انسان اند وجانهای خویش را دوست می دارند، اما همینکه چند مهاجم تا دروازه شورای ملی به سراغ شان آمد، وکیل صاحبان درجلسه فوق العاده خویش چی حرفهای را که خطاب به مسوولین حکومتی از بلند گوی پارلمان با درشترین رقم آن نثار نکردند و از بخیل تا سخی چی قدر پولهای هنگفت را که نثار سرباز عیسی خان نه نمودند؟ همچنان با سروصداهای بی درنگ شان غنی را هم مجبور به ادای یک باب اپارتمان، دوستم را به هایلکس و…نمودند، سوال اصلی اینجاست که آیا تنها کسانی مستحق پاداش می شوند که از تندیس های شما درخانه ملت محافظت کنند؟ ویا هم آن سربازان سربه کف ما که همیشه درخط اول با دشمن مبارزه می کنند واز حقوق وحفظ مال ومنال غریب ترین اولاد این وطن، تمامیت ارضی ونوامس ملی دفاع می کنند، آنها هم مستحق پاداش وادای لوح تقدیر هستند؟ مسلماً که در نزد صاحبان عقل همه زنده جانها یکسان جانهای خویش را دوست می دارند، لذت جان درپیکر همه آدمها یکسان است، همانطوریکه وکیل صاحبان جانهای خویش را در خانه ملت دوست دارند، دقیقا که هم وطن فراری وبی خانه مان ما از ساحه جنگ از بدخشان تا قندوز، فراه، سرپل وغور همه جانهای خود را عزیز می دارند وبرای بقای حیات نفس هایشان جان کنی ها می کنند…جان سخن اینکه وکلای محترم! تا چی وقت دشمن دروازه خانه شما را تک تک کند وشما صدا بلند کنید، درغیرآن فقط معاش بگیرید وامرار معیشت کنید،  اگرچند همه ما از اتفاق همچو حادثات به خدا پناه می بریم، اما ازینکه، این حادثه بهانه ی براین شد که شما به ارزشمندی بقای جان تان پی ببرید واز این مجرا کمی خطرمردن دیگران را هم احساس کنید، ما خوب شد! خوب شد!های زیاد را فدای تان کردیم. به رای همان قول مشهور که قدر صحت را زمانی می دانی که درخطرمرض مواجه شوید، انشاالله که منبعد به درستی وکلالت کنید و مسوولین امنیتی را از طریق حنجره پارلمان مجبور به مسوولیت هایشان بدارید.
نوت: وکلای محترم غور بنابه خدمات چشم گیرشان از این نوشته مبرا دانسته شده است.
راغب
3/4/1394