آرشیف

2015-1-13

نظر محمد غوری

تکـنـالـــــــــــوژی صنایـــــــع دسـتی غور

 
 
  اوضاع خراب اقتصادی و شرایط نامساعد مادی توجه مردم این منطقه را بیشتر برای فراهم نمودن حوایج روزمره زنده گی شان معطوف ساخته و زمینه را برای رشد و انکشاف صنایع نفیس دستی نا مساعد گردانیده است به این اساس صنایع در بین مردم غورانکشاف قابل ملاحظه ای نکرده است تقریبا به حال ابتدائی باقی مانده است .
  مردم با وصف آنکه گل مساعد برای کوزه گری و مواد سوخت وافر برای پخت و پز آن در اختیار ندارند،ظروف گلی مورد ضرورت خویش را از کابل و هرات به دست می آورند . بخاری وچوبکاری نیز در بین این مردم انکشاف زیاد کرده است و وظیفه عمده نجار را ساختن آلات زراعتی و ترمیم سامان مذکور تشکیل می دهد و علاوه بر این اشیای دیگر مانند زانگو (گاز) ، جلک (ژله پشم ریسی ) ، اوغر که برای میده کردن غذا به کار می رود کمانک برای گاز اطفال از چوب ساخته می شود .
  فن معماری نیز به شکل عقب مانده دراین منطقه به نظر می رسد ، باشند . آهنگری نیز حرفه دیگر مورد نیاز مردم است این حرفه نیز تا اندازه منحصر به ساخت و ترمیم آلات زراعتی و همچنان بعضی اشیای مورد ضرورت خانه ها می باشد .
  از صنایع دستی در این منطقه پشمینه بافی قابل یادآوری است ، این صنعت بیشتر مربوط به زنان سوری بوده ، پارچه های پشمی که در این جا بافته می شود عبارت از قالین ، گلیم ، جوال ، کلاه پشمی و غیره . قالین را به شکل و طرح بسیار قدیمی آن می بافند ، نوآوری در ساختمان و نقش قالین به ندرت صورت می گیرد در رنگ آمیزی قالین در بعضی نواحی این منطقه از رنگ های نباتی استفاده می شود . از جوش دادن یک نوع بته به نام اورنگ (گیاه خودرو) رنگ نصواری ، از برگ بید رنگ سبز ، از پوست انار رنگ زرد و از ترکیب آن با رنک های دیگر رنگ سرخ و نارنجی روشن می سازند .
علاوه از قالین زنان سوری یک نوع خریطه پشمی را به نام خورجین نیز می بافند که در آن اشیای مورد نیاز خود را می گزارند و به هر دختر غور بعد از عروسی یک عدد (خورجین) مزین با پوپک ها و صدف کاری ها به طور جهیز داده می شود . خریطه پشمی دیگری که از آن به حیث نمکدان استفاده می کنند کلاه شان نیز از پشم شتر بافته می شود گلیم غوردر ساختمان از گلیم سایر مناطق کشور ما خاصتا از طرز  بافت گلیم در پشت آن فرق می شود ، بهترین نوع گلیم حواشی گلیم سفید بوده ودر وسط با رنگ ها و نقش های مختلف مزین میباشد.خامک دوزی با دست صفت دیگری است که زنان سوری به آن مهارت دارند. بعضی از پارچه های مقبول و نفیس خامک دوزی که از پیشرفت این هنر و توانایی زنان غور نماینده گی میکند بیشتر در کلاه مردانه دیده می شود.
 
 
سوزن دوزي غوریها
  هنرهاي دستي تجلي زيبائي هايي نشاًت گرفته از ذوق وسليقه مردمان  هردياري نشاندهنده توجه آنان به پيرامون هزاررنگ ودنياي اطرافشان مي باشد . كه گاهي سرخوردگيهاي روزنده ، گاهي سرخوشيهاي حال وگذشه را با آفرينش آثارجاوداني به نمايش گذاشته اند . هنرسوزندوزي نيز ازاين هنرها جدانيست وشايد جنبه برتري آن عموميت يافتن است كه هرزن ودختري درمنطقه دستي دراين هنردارد . اما آنچه كه دراين ميان حائز اهميت است جنبه اقتصادي و اشتغالزائي وهمچنين منبع درآمدي براي خانواده ها مي باشد
  زمان رواج آن بعنوان يك هنر اصيل بطور كلي مشخص نيست اما از   آنجايكه سوزن دوزي با طبيعت رابطه اي تنگاتنگ دارد پس مي توان آن را درنهاد وسرشت آنها يافت .
 هرچند ممكن است دربرهه اي از زمان به علت عدم وجود امكانات ونداشتن توانائي لازم براي بروز دادن نتوان آن راديد اما اين دليل عدم انكار اين هنر درآن زمان نمي تواندباشد .
  سوزن دوزي هنري است كه برگرفته از ذوق وقريحه فرد هنرمند مي باشد وهمان طور كه بسياري از شاهكارها ازسرشت ناخود آگاه فرد سرچشمه مي گيرد مانند فكر كردن ، انديشيدن ، ميل به كمال رسيدن و… كه از همان ابتدا دروجود آدمي مي توان يافت سوزن دوزي را نيز بايد چيزي مثل اينها دانست اگردرمورد سوزن دوزي به قدري تعمل كنيم آنرا همان فكر ذهنيات مي يابيم كه زن غوربا بهره گيري از روحيه بي غل وغش خود كه مي توان آن را به دور از همه ناخالصي هاي جامعه دانست به خوبي وبه زيبايي آن جاذبه ها وآن سنبلها را كه به ذهنش خطور مي كند و آنها رادردل طبيعت به خوبي حس مي كند به عنوان هنر خود به اطرافيان نمايان مي كند . سوزن دوزي اين هنر پرجذبه رانمي توان به زمان خاصي اختصاص داد اما اگر بخواهيم زمان به فعاليت رسيدن آن را بررسي كنيم شايد درحدود 100 يا 200 سال پيش از ظهور اسلام و آمدن اسلام به غرچستان مربوط باشد كه قومي به نام سوری ها به ناحيه اي از غور آمده ودرآنجا سكني گزيدند .
  قبل ازرواج پارچه خارجي اين منطقه از نظر تامين لباس وپارچه خود  كفا بود كه به افراد متخصص اين كار جولاهك مي گفتند كه زنان غور با ظرافت كاريهاي خاص خود هنر سوزن دوزي را رواج مي دادند كه دركنار زنان مردان نيز به نوبه خود دراين امر یکدیگر خود را ياري مي رساندند .
  كارهاي سخت وخشن اين هنر را مردان وكارهاي ظريف را زنان بر عهده داشتند .پنبه رستن از زنان وبافتن از مردان ، اجراي نقشه ها برروي پارچه از زنان وفروش برعهده مردان بود . سوزن دوزي آنچنان با زندگي زنان بلوچ آميخته كه درهرجــــاي دنيـــا سوزن دوزي را با زن بلوچ وزن بلوچ را با سـوزن دوزي مي شناسند .
   سوزن دوزي اين هنر پرمباهات غور بعلت زيبايي وشهرتي كه پيدا كرده است خوشبختانه فقط محصوربه اين منطقه نمي باشد بلكه آوازه آن فرسنگها فراتر از اينجانيز رسيده است وخودرا به صورتهاي متفاوتي نشان داده است . بطوريكه حتي در بين افرادي كه قدرت آن را نداشته باشند تا پي به آن رموزي كه در تار و پود آن وجود دارد ببرند اما از همان ظاهر زيبا و جذاب آن نهايت استفاده را خواهند برد.
   سوزن دوزي در ميان اقوام غور هنري اصيل و ريشه دار است كه با طبيعت لطيف و صميمي زن غورآميخته شده است كه تلفيقي است از رنگهاي خالص و طبيعي و نقش آرام طبيعت كه ميتوان آن را در ميان زنان و دختران غور به عنوان هنري ظريف و پر سابقه ديد كه براي تامين ما يحتاج زندگي ودرواقع سروسامان دادن وضع اقتصادي خانواده هاي كم درآمد نقش به سزايي مي توان داشته باشد.
  سوزن دوزي هنر بسيار سخت و در عين حال جالب و ظريفي است كه در كنار مزايا و برجستگي هاي زيادي كه مي توان براي آن برشمرد معايبي را نيز ذكر كرد .
  سوزن دوزی كه بعلت ظرافت خاصي كه دارد باعث ضعيف شدن چشم سردرد كمر درد وغيره مي شود كه هنرمند مي تواند برای تنظيم كردن وقت خود وپرداختن به ا ين كار درساعاتي مشخص ازبسياري مشكلات جلوگيري كند كه متاسفانه عده اي زيادي از زنان كه دروضعيت بد اقتصادي قرارگرفتند تمام وقت خود را صرف سوزن دوزي مي كنند كه اين كار باعث اثرات زيان باري مي شود . سوزن دوزي جزآن دسته ازهنرهاي معدودي است كه با همان ابزار اوليه واصيل وتوسط دست وسوزن صورت مي گيرد وبه همين علت از بسياري از هزينه ها كه براثر گرايش به صنايع وتكنالوژي ايجاد مي شود جلوگيري مي كند و چون تكنالوژي مدرن جديد نياز به هزينه ها ي بالا وهمچنين افراد متخصص داردنمي تواند جوابگوي تمام نيروي كاربيكاری باشد و سوزن دوزي دررفع اين معضله مي تواند بسيار موثر واقع شود .
  پس اين هنر نه تنها رقيب ومانعي برسر راه استفاده صحيح ومناسب از تكنالوژي نيست بلكه به عنوان عامل مكمل دراقتصاد كشورهاي توسعه نيافته محسوب مي شود .تمام آنهايي كه دراين هنر نقش ايفا مي كنند زنان هستند زنان بخوبي ارزش آن را درك كرده واز همان سنين پايين ( 4 و7سالگي ) با اين حرفه آشنا مي شوند . وبه وضوح سهم آن را درزندگي خود مي يابند وبه درستي مي بينند كه چگونه با زندگي آنها عجين شده است .
 نمونه اي ازآن چيزي را كه دختر غور به عنوان هنر خود معرفي مي كند را مي توان درلباس زيبا با وقار وبلند غور كه با نهايت صبرو ظـرافت سوزن دوزي شده است ديد كه قسمتهايي از آن لباس به نامهاي پيش سينه ، جیب و سرآستين بطوريكه از گذشته برايش مانده با تكه هاي سوزندوزي شده آراسته مي شود بيشتر هنرمندان اين هنر را مي توان درمناطق باغنو ، سور ، زینوروز ،زرنی ، یخن علیا ، یخن سفلی ، کاکوری ، ودربسياري از مناطق ديگر غور بخصوص مناطق روستا نشين ديد . سوزن دوزي هنري است كه هنر مند براي خلق اثر خود به ابزار كم وابتدايي نياز دارد كه مي تواند به راحتي آنان رافراهم كند كه درهر خانه اي يافت مي شود . و زن غوری با حداقل امكانات يكي از برجسته ترين هنرهاي بلوچستان را به نمايش مي گذارد .
ابزارهاي ساده وابتدائي اين هنرعبارتند از :
1- سوزن
2- قيچي
3- انگشتانه
  سوزن كه از گويش محلي به آن سوچن مي گويند نقش آن درسوزن دوزي بسيار مهم است واندازه و نوع آن به نوع كار ، دوخت وپارچه مورد نظر بستگي دارد واز آنجا كه نقشها باهم تفاوت دارند سوزندوز سعي مي كند ابزاركار با نوع كار هماهنگي لازم را داشته باشد . وبراي انواع دوختها از انواع سوزنهاي نازك و كلفت استفاده مي كنند كه بستگي به ظرافت ، نوع دوخت ونقشي كه مي خواهد پياده كند دارد بطوريكه هرچه سوزن نازك تر باشد مي تواندبه ظرافت كار كمك كند .
   قيچي كه به آن مقراض گفته مي شود يكي ديگر از ابزارهاي بكار رفته درسوزن دوزي است ونقشي كه مي تواند داشته باشد اين است كه به وسيله آن پارچه هارا به اندازه هاي مناسب كار درمي آورد . وهمچنين براي برش نخ نيز از آن استفاده مي شود .
   انگشتانه يا شستي كه آنرا به عنوان محافظ انگشت بكار مي برند مي تواندخيلي موثر باشد كه سوزن دوزان خبره بيشتر از آن استفاده مي كنند وافرادي كه تازه مي خواهند سوزن دوزي را فراگيرند زياد وابستگي به آن ندارند . وشايد دليل اين باشد كه افرادخبره به دليل تبحر وتجربه اي كه دارند خيلي سريع عمل مي كنند وهمين سرعت باعث مي شود كه سوزن با شتاب بيشتر ي با دست آنان برخورد كنداما در افراد تازه كار به علت تمركز ودقت زياد باعث مي شود كند پيش روند كمتر نياز به انگشتانه پيدا مي كنند .
براي طرح سوزن دوزي از پارچه ونخهاي رنگي كه مواد اوليه را تشكيل مي دهند استفاده مي شود . نخهاي مورد استفاده از جنس ابريشم وپنبه است كه بيشترين نخ مورد استفاده نخ پنبه اي مي باشد كه به راحتي مي توان آنرا دربازار از واسطه ها دريافت كرد نخ پنبه انواع مختلف داردكه به علت همجواري با هرات بيشترين استفاده از نخهاي پنبه اي وارداتي هرات مي باشد.ازنخ ابريشم بيشتر درگذشته استفاده مي شد كه امروزه به علت كميابي آن وگران قيمت بودنش كمتر مورد استفاده قرارمي گيرد . وهمچنين كارگاههاي تحت پوشش سازمان صنايع دستي از نخ ويسكوز دولا كه درمركز ولایت رنگ آميزي مي شود استفاده مي كنند . نخهاي بكار رفته درسوزن دوزي بصورت مختلف ومتنوع انتخاب مي شوند كه بيشتر از نخ هاي برنگ تيره استفاده مي شود 80% آنهارا رنگها ي سرخ تشكيل مي دهد .
  سوزن دوز علاوه بر نوع نخ ورنگ انتخابي آن براي خلق اثر خود به ماده اوليه ديگري كه پارچه است نيز نياز دارد واز آنجائيكه پارچه نقش مهمي درايجاد طرح ونقش دارد هنرمند بايد دقت لازم براي انتخاب پارچه موردنظرراداشته باشد چون براي هر نوع دوختي از پارچه مخصوص به آن دوخت استفاده مي شود . مبني اين پارچه ها غالبا كتان وپنبه است كه جنبه واردات داشته و از هرات به انجا وارد مي شوند . از آنجائيكه كه درسوزن دوزي غور ، نقشها براساس شمارش تاروپود انجام مي گيرد وهيچ طرح اوليه اي برروي پارچه پياده نمي شود وهمه طرحها ذهني است پارچه انتخابي بايد داراي تاروپودي منظم وكاملا عمود برهم باشدوبراين اساس پارچه ها به دونوع درشت بافت وريز بافت تقسيم مي شوند .
  چون همه نقشها از لحاظ ظرافت ودرشتي به يك اندازه نيستند .بيشتر براي دوختهاي ظريف وپركار از پارچه هاي نخي گاندي با عرض 120استفاده مي شود كه به علت بافت ريزي كه دارند نوع دوخت برروي آنها ظريف تر مي شود .
استفاده از پارچه هاي ريز بافت درگذشته بيشتر بودكه امروزه جاي آنها را پارچه هاي نامرغوبي كه كارهنرمند را راحت تركرده است گرفته كه اين پارچه ها تور مانند بوده ونقشي كه برروي آنها بكار برده مي شود اما به ارزشمندي گذشته نيست واز ارزش كمتري برخوردار است ,
  پس نوع بافت پارچه عامل اصلي قيمت گذاري آن محصول محسوب مي شود اگرپارچه ريز بافت ونخ بكار رفته ابريشم ( نازك) باشد ارزش آن به مراتب بيشتر از محصولات نامرغوب ودرشت بافت است .
  سوزندوزپس از آماده كردن مواد اوليه وابزار كار پارچه را كه بعنوان ماده اوليه محسوب مي شود آن را به اندازه هاي مناسب درآورده ونقش مورد نظر را برروي آن مي دوزد .
  ابتدا طرح كلي را با يك رنگ برروي آن پياده مي كند سپس فواصل بوجود آمده را براساس نقش مورد نظر با نخ هاي متفاوت رنگي پر مي كند . ميان پر كار وكم كار كه نوع كار محسوب مي شوند دراين مرحله مشخص مي شود اما نحوه دوخت همه نقشها به اين صورت نيست مثلا بال مدك كه نوعي نقش است بدون اينكه اول طرح را با يك رنگ مشخص كنند سپس آنرا با رنگهاي ديگر شكل دهند بترتيب رنگها بصورت كامل دوخته مي شود نوع سوزندوزي مانند نوع نقش درهر منطقه اي متفاوت است بطوري كه دربرخي مناطق انفرادي ودرجاهايي بصورت گروهي ودسته جمعي عمل شود .
  درنوع گروهي كه بصورت هاي متفاوتي مي تواند باشد ممكن است هرزن يك قطعه از پارچه را انتخاب كند وبدوزد ويا هرنقش ورنگي برعهده يكي قراربگيرد كه دربین غوریها به اين عمل دسته جمعي (حشر)گفته مي شود .
   منظور از پركار ، كم كاروميان كار كه گفته شد اين است كه اگرتمام پارچه موردنظر سوزندوزي شود پركاراست ولي اگر بيشتر قسمتهاي پارچه سوزندوزي شود اما فواصلي هرچند كم هم باقي بماند نوع دوخت ميان كار است ولي اگر فواصل باقي مانده زياد باشد نوع كم كار را تشكيل مي دهد .
  درین مدت زمان از آنجائيكه سوزن دوزي هنري است كه تنهابوسيله دست انجام مي گيرد وبراي توليد آن از هيچ وسيله ياتجهيزات ديگري استفاده نمي شود مسلما براي توليد آن مدت زمان زيادي لازم است كه البته به نوع دوخت ، نوع طرح ، مهارت فرد ، توليد انفرادي يا گروهي بستگي دارد .
  سوزندوز براي هريك از انواع پركار ،ميان كاروكم كار زمان يكساني را صرف نميكند وهمه دير يا زود انجام نمي گيرند پس درتعين مدت زمان لازم هر يك از انواع آنها موثر است .
  با توجه به طرح اجرايي زماني كه بكار مي رود بستگي به سادگي يا سختي آن طرح دارد كه براي برخي از طرحها زمان كم وبراي برخي ديگر زماني زيادي لازم است .طرحها همچنين براساس كوچك يا بزرگ بودنشان مدت زمان خاصي را به خود اختصاص مي دهند .
  مهارت فرد كه تند يا كند عمل كند بسيار مهم است هرچه فرد مهارت بيشتري داشته باشد به همان اندازه مي تواند با سرعت بيشتري عمل كند .
توليدانفرادي و گروهي قطعا به لحاظ زماني متفاوت خواهند بود بطوري كه هرچه تعداد افرادي كه مي خواهند با هم كار كنند بيشترباشد به ميزان توليد نيز زودتر انجام خواهدشد .
  جنس پارچه ونخ نيز موثر است بطوري كه هرچه پارچه ريزه بافت ترباشد ونخ بكار رفته نيز ابريشم ونازك باشد براي دوخت آنزمان بيشتري لازم است تا اينكه پارچه ونخ از جنس كلفت ونامرغوب انتخاب شوند. يك سوزندوز دريك ساعت براي هر يك از انواع پركار ميان كاروكم كار مي تواندبه ترتيب 10 سانتي متر مربع پركار ،35 سانتي متر مربع ميان كارو50 سانتي متر مربع كم كار بدوزد .
   شايد بتوان گفت كه سوزندوزي بعنوان يك هنر آنطور كه بايد وشايد ارز ش وجايگاه خودرا نيافته است بطوري كه تا چند سال پيش بعنوان يك نوع فعاليت پیش پا افتاده بشمار مي رفت واز اهميت ناچيزي برخوردار بود براي رفع اين مشكل مي توان با يك مديريت صحيح امكانات ومنابع بيكاري را تاحد زيادي ميان زنان ومردان كاهش داد.
  همچنين بازاريابي آن دركشورهاي اروپايي – آسيايي وآفريقايي مهم ترين بخشي است كه درتوليد اشیای سوزندوزي بايد به آن توجه كرد.
  درحال حاضر بيشترين بازار براي پوشاك محلي مي باشد كه بعلت عرضه زياد ارزش آن پايين آمده وقيمت ناچيزي براي آن پرداخت مي شود .
  درجاهايي كه تقاضا ها غير بومي است تجارها بخاطر عدم اطلاع سوزن دوزان از ارزش واقعي آنها قيمت بسيار كمي به توليد كننده ها مي پردازند وبيشترين سود نصيب خودشان مي شود با ايجاد شركتهاي سهامي كه سهامداران از خود توليد گننده گان باشند مي توان به صادرات گسترده پرداخت وبا برداشتن سود بطور عادلانه بين عرضه كنندگان انگيزه بيشتري درآنها براي عرضه بيشتر ايجاد نمود .
  دريك تقسيم بندي كلي مي توان مراكز زيررا براي فروش توليدات سوزندوزي نام برد .
1- فروش درمحل :
   فروش درمحل مختص فراورده هاي محلي كه زينت بخش لباس زنان غور است مانند جيب ، سرآستين وپيش سينه مي باشد كه فروش درمحل ممكن است بصورت مبادلات با كالاهاي ديگر يا مواد غذايي صورت گيرد كه مسلماً به ارزشي خيلي كمتر از ارزش واقعي آن فروخته مي شود كه اين به وضعيت بد اقتصادي واجتماعي انجا مربوط مي شود وتا زماني كه نارساي هايي از اين قبيل رفع نگردد نوسانات قيمت، تابع عرضه تقاضا نخواهد شد.
2- فروش درمراكز شهري :
   فروش درمراكز شهري ،توليداتي همچون جای نماز، دستمالهاي تزئين شده ، نوارهاي مانتو و… را شامل مي شود كه از آن حالت محلي بيرون آمده وپارچه هاي محلي كمتر مورد تقاضاست.
 
3- فروش درشهرهای مختلف:
   شهــرهايي كه مراكز فروشي داشته باشند بسيار اند كه كه فروشگاه های صنايع دستي مهم ترين اين مراكز به شمار مي روند .
   همانطور كه گفته شد سوزندوزي هنري است كه درساير كشورها جايي براي خود باز نكرده است بخش صنايع دستي هم بعلت عدم تقاضای بازاردرخارج از غوری ها اقدام قابل توجهي درین زمينه انجام نداده است با اين حال كشورهاي حوزه خليج فارس ، پاكستان وهندوستان و كشورهاي اروپايي را مي توان محل فروش نام برد .
نقش وطرح كه ركن اساسي درسوزندوزي به شمارمي آيد براي هر دوره سند هويتي است كه معمولا از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود .
زنان غور ممكن است براساس نوع سليقه وتجربيات خود درنقوش تغييراتي بوجود آورند ونقوش را كم وزياد كنند اما اصل آن ودرواقع هويت آن نقش هرگز از بين نمي رود .
   سوزن دوز نقوشي را كه بكار مي برد بدون اينكه قبلا طرحي براي آنان ايجاد كند با نهايت ظرافت برروي پارچه مي آورد كه براي ايجاد نقش بيشتر سعي مي شود از عناصر بي جان طبيعت استفاده شود تا نقشهايي مانند نقش انسان وحيوان واين شايد بعلت ايمان واعتقاداتي است كه مردم غوربه آنها پايبند هستند اعتقاداتي كه آنها را بيشتر براي تعيين نقش به سوي اشكالي سوق مي دهد كه با فرهنگ ومذهب آنها منافات نداشته باشد . تا حد امكان سعي مي شود از نقوش هندسي استفاده شود اما با وجود همه اينها باز هم نقوشي كه بيانگر نقش انسان حيوان وگياه باشد را مي توان درآثار هنر برخي از هنرمندان مشاهده كرد.
 
بطور كلي نقوشي كه بكارگرفته مي شوند عبارتند از :
 
1ـ نقوش انساني :
   از اين نقوش درهنرسوزندوزي كمتر استفاده مي شود واين نوع نقش برروي قاليچه ها كاربرد بیشتري دارد .
   نقوش انساني ممكن است كاملا به شكل انسان نباشد امابخاطر برخي از نشانهايي كه به انسان يا هرشي ء ديگري دارد نام آنرا اقتباس مي كنند.
2- نقوش حيواني:
    كه برگرفته از نام انواع حيوانات است كه اين حيوانات ممكن است دراطراف وجود داشته باشد يا مانند نقش حيوانات مثل طاووس برگرفته از آن ذهنيات فرد باشد كه بخاطر زيبايي آنرا بكار مي برند .
3- نقوش گياهي :
   موجود گل درغور ذهن سوزندوزرا برآن داشته تا به انواع گل ها ونقش رامي آفريند .
4- نقوش هندسي :
   نقش ها ي هندسي بيشترين كاربردرا نه تنهادرسوزن دوزي بلكه درانواع فعاليت ها مانند سفال ، زرگري و… مي تواند داشته باشد .
نقشهاي هندسي متنوع تراز ديگر نقوش است ودرعين سادگي مي تواند بسيارزيبا و جذاب باشد . پس نوع طبيعت ، آب وهوا ،ذهنيات ، روحيات ، آداب ورسوم درتعيين نوع نقش بسيار موثر است وبه همين علت است كه دوخت ونقش درهر منطقه اي با منطقه ديگر تفاوت دارد . ومعمولا يك نوع دوخت دريك منطقه نسبت به ديگر نقشها ارجعيت مي يابد وبعنوان دوخت همان منطقه شناخته مي شود نقشها درروستاها وشهرهاي دورافتاده از اصالت بيشتري برخوردارند بطوري كه هرچه به طرف شهر پيش برويم آن اصالت كمتر به چشم مي خورد .
    سوزندوزي هاي اطراف كوه هاي آهوران بهترين سوزندوزي ها هستند. نقشها را مي توان همان دنياي عشق ، صداقت ، يكرنگي ، صفا وصميميت زنهاي غور دانست كه با زندگي آنها آميخته است .
    سوزندوزي وطرح نقش براساس شمارش تاروپود ها ايجاد مي شود . ونوع كار با هم متفاوت است نقشهايي كه بصورت ظريف وبامهارت خاصي دوخته مي شوند را خورد كار مي گويند وبه آنهايي كه درشت هستند ومرغوبيت نوع اول را ندارند كه اين نوع تقسيم بندي درميان غوری ها تیوره رواج دارد كه مي توان درعامل قيمت گذاري بسيار مهم باشد .
تنــوعي كـــه درنقــوش بكار مي رود كنار هم قرار گرفتن نقشها است كه عموما قرينه اند.
 
بطور كلي ويژگي هاي نقوش عبارتند از:
 
1: ذهني بودن.
2- برگرفته از ديده ها . شنيده ها وآرزوي افراد.
3- نقش ونگارهاي عاميانه.
4- نقوش برگرفته از طبيعت كه به همان نام مشهورند .
5- بسياري از نقوش داراي نام مشخص نيستند .
انواع طرحها:
1- طرح هاي تاري : سه تاري ، چهارتاري ، شش تاري، هفت تاري وده تاري.
2- طرح هاي گل.
3- طرح هاي حاشيه يا اطراف گل.
4- طرح هاي چشم.
5- ابزار كار ووسايل زندگي.
6- عناصر طبيعت مانند ماه وخورشيد.
7- حيوانات اهلي ووحشي مانند اسب ، شتر،مرغ ، خروس، بزوپلنگ كه بنامهاي اسب گوش ، مرغ پر، مرغ وخروس ، اشتر، وبزاست .
8- پرندگان.
9- خزندگان (مار).
انواع دوختهاي سوزن دوزي:
   توليدات سوزن دوزي كه قبلا منحصر به سوزن دوزي برروي لباسهاي محلي بودگسترش يافته و امروزبا نفوذ صنايع دستي باخلق آثار اشیای ديگري همچون جای نماز، سفره، پرده ، كوسن و… از هنرمندان روبروئيم .
  انواع دوختهاي سوزن دوزي كه گسترش قابل توجهي يافته رامي توان چنين ذكر كرد.
1- قطعات تزئيني جامه زنان.
2- قريشي ( كريشي ).
3- محصولات جديد.
4- نوارهاي سوزن دوزي شده.
   دوختهاي سوزن دوزي كه شامل قطعات تزئيني جامه زنان است شامل   چهارقسمت است :
1- پيش سينه :
به نامهاي « كريك » وبرنك هم باز شناخته مي شود كه جهت تزئين قسمت بالاي پيراهن بكار مي رود .
2- گوامتان (Ga-am tan ) كه درزير پيش سينه قرارمي گيرد وتا نزديك دامن ادامه دارد . طول آن تقريبا 65 سانتي متر است كه قسمت بالاي آن كه مقداركمي را به خوداختصاص مي دهد بصورت مثلث وبيشترين مقدار آن به شكل مستطيل است .
3- سرآستين
   آستینك نام ديگر آن است دردوقطعه فراهم مي شود كه زينت بخش سر آستين زنان است
4- سرآستين : اما تفاوتي كه با هم دارند اين است كه نقشها درسرآستين بيشتر از پاچك كه سرشلوار است مي باشند .
  نوع دوخت ونقش هاي بكاررفته درهمه جا به يك صورت است واز نقوش يكسان استفاده مي شود مثلا وطوري نيست كه درهريك از آنها نقش متفاوتي بكار برده شود .
  از ديگردوخت هاي سوزن دوزي بلوچي قريشي ( كريشي ) است كه همان كناره دوزي است كه براي تزئين روسري ، كناره هاي چادر ، لبه و… قريشي را بكارمي برند .
   محصولات جديد وانواع دوختهاي ديگري كه باعث شده اند سوزن دوزي به لحاظ كميت وطرح وارد عرصه جديدي گردد عبارتند از : روميزي ، كوسن ، سفره ، پرده ونوارها و…وغیره
اين محصولات جديد با تطبيق نقشهاي سنتي باسليقه هاي فردي وجديد بوجود آمده اند كه انواع ديگر آن مي توان به بکسک پیسه ، حاشیه آينه وآلبوم ،اطراف قرآن ، قاب عكس ، قوطي سکرت، جای كليد ماندن ، گوشواره و… اشاره كرد .
   اين عمل كه نوعي فن آوري محسوب مي شود بعلت تقاضاي آن ها دربسياري از شهرها وانگيزه افراد به اين نوع توليدات دروضعيت اقتصادي افراد مي تواند بسيار موًثر باشد . اما با اين وجود هنرمند دراينصورت كمتراز نقوش قديمي واصيل استفاده مي كنند وبيشتر تقاضاي بازاررا درنوع نقش درنظر مي گيرند كه اين كار باعث به فراموشي سپردن نقوش اصيل وجايگزيني نقش وطرحهاي جديدكه بدورازآن آمال وآرزوهاي گذشتگان است مي شود كه مي توان آنرا به فراموشي هويت تعبير كرد
دستمزد سوزن دوز:
1- نوع دوخت
2- نوع طرح
3- سطح كار
نوع دوخت، در سوزن دوزي بسيار مهم است ويكي از شاخصهاي مهم قيمت گزاري محسوب مي شود هر يك از انواع دوختهاي پر كار ميان كار قيمتهاي دارند كه سوزندوز به لحاظ نوع كار و زحمتي كه متحمل مي شود آن تعيين مي كند.
  هر طرح ونقشي كه سوزن دوز بكار مي برد ارزش خاص خود را دارد مثلا اگربال مدك وچوطل را كه هردو از نقشهاي مطرح وجذاب هستند را در نظر بگيريم نقش بالمدك به علت زيبايي بيشتر ودرعين حال زحمتي كه داردقيمت بيشتري رادربر مي گيرد .
  سوزندوز بادونرخ ثابت ومتغيير روبروست . اگر مواد اوليه توسط سوزندوز ياتوليدكننده تهيه شودقيمت آنها درقيمت نهايي محاسبه مي شود وبه نرخ ثابت افزوده مي گردند .اما با همه اين تفاسيرتوليد كننده آن دستمزدي را كه حقش است دريافت نمي كند وبيشترين استفاده نصيب تجارها مي گردد ..
همچنين مي توان گفت كه ارزش فراورده هاي امروزي هنرمند را پارچه هاي نامرغوب ونخ هاي كلفت بكار گرفته شده تا حد زيادي كاهش داده است .
   دوخت درهر منطقه اي با منطقه ديگر تفاوت دارد ودرهر منطقه اي نيز نام مخصوص بخودرا دارد بــه اين ترتيب نمي توان براي آن تعريف خاصي تعین کرد .
كپ و جلت:
  دوخت جلت بيشتر در منطقه سوران به كار برده مي شود و يكي ديگر از انواع نقشهايي است كه جذابيت خاص خود را دارد ،جلت از كنار هم قرار گرفتن خطهاي موازي كه از وسط به دو قسمت تقسيم مي شوند بوجود مي آيد كه بيشتر براي دوخت آن از دو رنگ قرمز و قهوه اي استفاده مي شود به طوري كه چند خط موازي به ترتيبي كه گفته شد با يك رنگ و به همان اندازه با رنگ ديگر دوخته مي شود خطهاي موازي به كار رفته در هر رنگ 3 الي 5 عدد است اگر جلت را بصورت هفت و هشت هاي منظم در آورند به اين نوع دوخت كپ و جلت گفته مي شود كه از آن بيشتر در پايين لباس يا دامن استفاده مي شودكه ممكن است براي جذابيت بيشتر در آن از آئينه استفاده شود ،جلت در قسمتهاي وسط پيش سينه بصورت لوزي دوخته مي شود كه دروسط آئينه اي قرارميدهند ودورادور آن را بصورت لوزي با جلت مي دوزند .
  براي نقشهاي حاشيه اي ممكن است از پيت (نوار) نيز استفاده شود . كه بيشتراز اين نوع درگذشته استفاده مي شده وامروزه كاربرد چنداني ندارند نشان دادن نقش جلت میباشد.
در كار خود بيشتر از رنگهايي استفاده مي كند كه به نوعي بيانگر صورتهايي از عدم امنيت و آرامش و به تصوير كشيدن طبيعت بي قرار او باشد . سرخ،بنفش، نارنجي،قهوه اي وبطوركلي انواع رنگهاي سرخ80% انتخاب رنگ را تشكيل مي دهند .
رنگ نيز از بسياري از تحولات جامعه به دورنمانده وآن خالصيت و تركيب خودرا از دست داده و مي دهند اصولا رنگهايي كه درروستاها از آنها استفاده مي شودبا نوع رنگي كه درشهرهاي بزرگ مورداستفاده قرار مي گيرند از اصالت بيشتري برخوردار است .
  درروستا ها از همان رنگ دست نخورده اي استفاده مي شود كه زائيده ذهن خلاق هنرمنداست اما درشهر به علت فرهنگ واردات كه بر آنها تاثير گذار است رنگهانيز بايد براساس آن نوع فرهنگ تغيير يابند. ورنگها را بدون درنظر گرفتن نوع تلفيق آنها وبا توجه به نياز بازارهاي داخلي وخارجي تغيير مي دهند وبيشتر از رنگهاي جذاب وگيرا كه مشتري به سمت آنها جذب مي شود استفاده مي شود كه دراين صورت بيشتراز رنگهاي دارچيني، كرم ، انواع سبزوآبي استفاده مي شود . همچنين سوزندوز گاهي براساس رنگ پارچه نخ را انتخاب مي كند مثلا پارچه اي كه سرخ است بجاي استفاده از نخ قهوه اي براي دوخت ( كلاء) از نخ سبز استفاده مي شود .
  تلفيق رنگهامي تواند  بيانگر آن احساس نابي باشد درگذشته بيشتر از رنگهاي روشن استفاده مي شداماامروزه رنگهاي تيره تربيشتر مورداستفاده قرار مي گيرند . در گذشته نخ هاي مورداستفاده بيشتر رنگهاي سبز كمرنگ ،نارنجي ، صورتي ، پسته اي ، سرخ كم رنگ بود كه امروزه براي دوخت انواع قطعه هاي جامه زنان از نخ هاي تيره استفاده مي شود. ترتيب قرارگرفتن رنگها كه عبارتند از سرخ،سبز، آبي، سفيد، مشكي.
گلدوزی شايد تنها هنري است كه به حوزه جغرافيايي خاصي اختصاص دارد كه از گذشته هاي دور به ارث رسيده است كه بيشتر توليدات به علت عدم وجود با زارهاي جهاني درخود منطقه به فروش مي رسند كه شايد علت آن نبود راههاي ارتباطي ، دوري از شهرها ومراكز ورواج آن بيشتر درروستاها باشد مهمترين مشكلات را چنين مي توان برشمرد :
1- بي سوادي اكثريت توليد كنندگان كه اين باعث مي شود اطلاعاتي   درمورد فروش ، چگونگي فروش ، توليد انواع دوختها و… وجود نداشته  باشد.
2- رواج آن بيشتر درروستاها ومناطق دورافتاده كه بعلت عدم وجود راهها ي مناسب نمي توان مواد اوليه بخوبي دراختيار توليد كنندگان قرارگيرد .
3- دستمزد پايين كه علت اصلي آن  تجاران مي باشند تاجران كه رابطه بين توليد كننده ومصرف كننده هستند از فقر اقتصادي توليد كنندگان سوء استفاده مي كنند وتوليدات با ارزش آنها را به قيمتهاي بسيار پايين خريداري مي كنند .
4- نبود امكانات بهداشتي دردفع برخي از عوارض.
5- همكاري نكردن سازمان صنايع دستي براي تهيه مواد اوليه براي آنان. كه تحت پوشش اين سازمان هستند .
6- كمبودكارشناس وعدم مديريت.
7- محدوديت امكانات وبودجه سازمان صنايع دستي وعدم حمايت دولت درفراهم آوردن مواد اوليه ، ايجاد كارگاههاي آموزشي وحمايت بيمه اي.
8- عدم آگاهي از بازارخارجي توليدات.
9- عدم توازن بازاريابي دربازارهاي خارجي بعلت فقرمادي وبي سوادي.
   دولت هابايد براي رفع انواع مشكلاتي كه سرراه اين هنر قرارگرفته اقداماتي انجام دهد و ضمن فراهم كردن مواد اوليه ارزان وايجاد شركت هاي تعاوني روستايي به ايجاد كارگاههاي آموزشي وحمايت بيمه اي افراد وايجادنمايشگاه هايي جهت عرضه مستقيم محصولات به مردم رواج وگسترش آن را ترویج دهند.
 
بطور كلي ميتوان آنها راچنين برشمرد :
1- سعي درشناساندن اين هنر.
2- حمايت از هنرمندان وتامين نيازهايي كه درتوليد دارند .
3- تضمين خريد توليدات به قيمت عادلانه.
4- ايجاد نمايشگاه هاي داخلي وخارجي براي شناساندن اين هنر.
5- معرفي دست دوختها از طريق مختلف.
6- ايجاد فروشگاه هاي دائمي درشهرها ومراكزآن براي عرضه محصولات.
7- ايجاد انواع كارگاه هاي توليدي.
8- بيرون آوردن جامعه از شكل بسته وايجاد امكانات رفاهي وزيربنايي.
9- قراردادن امكانات واعتبارات به حد كافي دراختيار گلدوزان.
10 انتقال محصولات به كارگاه ها براي ايجاد ارزش افزوده شود.
 
  هميشه بايد اين مطالب را درنظر داشت كه تكنالوژي مدين نمي تواندكشورهاي عقب مانده را بسوي پيشرفت هاي اقتصادي سوق دهد . هريك از اين كشورها بايد با توجه به موقعيت جغرافيايي ، اوضاع جمعيتي امكانات ، شرايط موجود واستعدادهاي بالقوه وبالفعل خودبايد شيوه هاي مناسب را انتخاب كند چرا كه دراين كشورها بعلت جمعيت زياد امكان ايجاد اشتغال به ميزان موردنياز دركوتاه مدت وجودندارد وعلاوه بر اين استفاده از ماشين آلات نيز افزايش بيكاري را باعث مي شود براي همين صنايع دستي از جمله توجه به هنر سوزن دوزي از جمله راهكارهايي است كه مي تواند نيروي بيكار را جذب كند .وهمچنين با ارائه طرحهاي جديد توسط كارشناسان سازمان صنايع دستي متناسب با علايق ، آمال وفرهنگ مردمان غور موجبات هرچه بيشتر خلاقيت فرد هنرمند را فراهم كنند.
 
 اوضاع خراب اقتصادی و شرایط نامساعد مادی توجه مردم این منطقه را بیشتر برای فراهم نمودن حوایج روزمره زنده گی شان معطوف ساخته و زمینه را برای رشد و انکشاف صنایع نفیس دستی نا مساعد گردانیده است به این اساس صنایع در بین مردم غورانکشاف قابل ملاحظه ای نکرده است تقریبا به حال ابتدائی باقی مانده است .
  مردم با وصف آنکه گل مساعد برای کوزه گری و مواد سوخت وافر برای پخت و پز آن در اختیار ندارند،ظروف گلی مورد ضرورت خویش را از کابل و هرات به دست می آورند . بخاری وچوبکاری نیز در بین این مردم انکشاف زیاد کرده است و وظیفه عمده نجار را ساختن آلات زراعتی و ترمیم سامان مذکور تشکیل می دهد و علاوه بر این اشیای دیگر مانند زانگو (گاز) ، جلک (ژله پشم ریسی ) ، اوغر که برای میده کردن غذا به کار می رود کمانک برای گاز اطفال از چوب ساخته می شود .
  فن معماری نیز به شکل عقب مانده دراین منطقه به نظر می رسد ، باشند . آهنگری نیز حرفه دیگر مورد نیاز مردم است این حرفه نیز تا اندازه منحصر به ساخت و ترمیم آلات زراعتی و همچنان بعضی اشیای مورد ضرورت خانه ها می باشد .
  از صنایع دستی در این منطقه پشمینه بافی قابل یادآوری است ، این صنعت بیشتر مربوط به زنان سوری بوده ، پارچه های پشمی که در این جا بافته می شود عبارت از قالین ، گلیم ، جوال ، کلاه پشمی و غیره . قالین را به شکل و طرح بسیار قدیمی آن می بافند ، نوآوری در ساختمان و نقش قالین به ندرت صورت می گیرد در رنگ آمیزی قالین در بعضی نواحی این منطقه از رنگ های نباتی استفاده می شود . از جوش دادن یک نوع بته به نام اورنگ (گیاه خودرو) رنگ نصواری ، از برگ بید رنگ سبز ، از پوست انار رنگ زرد و از ترکیب آن با رنک های دیگر رنگ سرخ و نارنجی روشن می سازند .
علاوه از قالین زنان سوری یک نوع خریطه پشمی را به نام خورجین نیز می بافند که در آن اشیای مورد نیاز خود را می گزارند و به هر دختر غور بعد از عروسی یک عدد (خورجین) مزین با پوپک ها و صدف کاری ها به طور جهیز داده می شود . خریطه پشمی دیگری که از آن به حیث نمکدان استفاده می کنند کلاه شان نیز از پشم شتر بافته می شود گلیم غوردر ساختمان از گلیم سایر مناطق کشور ما خاصتا از طرز  بافت گلیم در پشت آن فرق می شود ، بهترین نوع گلیم حواشی گلیم سفید بوده ودر وسط با رنگ ها و نقش های مختلف مزین میباشد.خامک دوزی با دست صفت دیگری است که زنان سوری به آن مهارت دارند. بعضی از پارچه های مقبول و نفیس خامک دوزی که از پیشرفت این هنر و توانایی زنان غور نماینده گی میکند بیشتر در کلاه مردانه دیده می شود.
 
سوزن دوزي غوریها
  هنرهاي دستي تجلي زيبائي هايي نشاًت گرفته از ذوق وسليقه مردمان  هردياري نشاندهنده توجه آنان به پيرامون هزاررنگ ودنياي اطرافشان مي باشد . كه گاهي سرخوردگيهاي روزنده ، گاهي سرخوشيهاي حال وگذشه را با آفرينش آثارجاوداني به نمايش گذاشته اند . هنرسوزندوزي نيز ازاين هنرها جدانيست وشايد جنبه برتري آن عموميت يافتن است كه هرزن ودختري درمنطقه دستي دراين هنردارد . اما آنچه كه دراين ميان حائز اهميت است جنبه اقتصادي و اشتغالزائي وهمچنين منبع درآمدي براي خانواده ها مي باشد
  زمان رواج آن بعنوان يك هنر اصيل بطور كلي مشخص نيست اما از   آنجايكه سوزن دوزي با طبيعت رابطه اي تنگاتنگ دارد پس مي توان آن را درنهاد وسرشت آنها يافت .
 هرچند ممكن است دربرهه اي از زمان به علت عدم وجود امكانات ونداشتن توانائي لازم براي بروز دادن نتوان آن راديد اما اين دليل عدم انكار اين هنر درآن زمان نمي تواندباشد .
  سوزن دوزي هنري است كه برگرفته از ذوق وقريحه فرد هنرمند مي باشد وهمان طور كه بسياري از شاهكارها ازسرشت ناخود آگاه فرد سرچشمه مي گيرد مانند فكر كردن ، انديشيدن ، ميل به كمال رسيدن و… كه از همان ابتدا دروجود آدمي مي توان يافت سوزن دوزي را نيز بايد چيزي مثل اينها دانست اگردرمورد سوزن دوزي به قدري تعمل كنيم آنرا همان فكر ذهنيات مي يابيم كه زن غوربا بهره گيري از روحيه بي غل وغش خود كه مي توان آن را به دور از همه ناخالصي هاي جامعه دانست به خوبي وبه زيبايي آن جاذبه ها وآن سنبلها را كه به ذهنش خطور مي كند و آنها رادردل طبيعت به خوبي حس مي كند به عنوان هنر خود به اطرافيان نمايان مي كند . سوزن دوزي اين هنر پرجذبه رانمي توان به زمان خاصي اختصاص داد اما اگر بخواهيم زمان به فعاليت رسيدن آن را بررسي كنيم شايد درحدود 100 يا 200 سال پيش از ظهور اسلام و آمدن اسلام به غرچستان مربوط باشد كه قومي به نام سوری ها به ناحيه اي از غور آمده ودرآنجا سكني گزيدند .
  قبل ازرواج پارچه خارجي اين منطقه از نظر تامين لباس وپارچه خود  كفا بود كه به افراد متخصص اين كار جولاهك مي گفتند كه زنان غور با ظرافت كاريهاي خاص خود هنر سوزن دوزي را رواج مي دادند كه دركنار زنان مردان نيز به نوبه خود دراين امر یکدیگر خود را ياري مي رساندند .
  كارهاي سخت وخشن اين هنر را مردان وكارهاي ظريف را زنان بر عهده داشتند .پنبه رستن از زنان وبافتن از مردان ، اجراي نقشه ها برروي پارچه از زنان وفروش برعهده مردان بود . سوزن دوزي آنچنان با زندگي زنان بلوچ آميخته كه درهرجــــاي دنيـــا سوزن دوزي را با زن بلوچ وزن بلوچ را با سـوزن دوزي مي شناسند .
   سوزن دوزي اين هنر پرمباهات غور بعلت زيبايي وشهرتي كه پيدا كرده است خوشبختانه فقط محصوربه اين منطقه نمي باشد بلكه آوازه آن فرسنگها فراتر از اينجانيز رسيده است وخودرا به صورتهاي متفاوتي نشان داده است . بطوريكه حتي در بين افرادي كه قدرت آن را نداشته باشند تا پي به آن رموزي كه در تار و پود آن وجود دارد ببرند اما از همان ظاهر زيبا و جذاب آن نهايت استفاده را خواهند برد.
   سوزن دوزي در ميان اقوام غور هنري اصيل و ريشه دار است كه با طبيعت لطيف و صميمي زن غورآميخته شده است كه تلفيقي است از رنگهاي خالص و طبيعي و نقش آرام طبيعت كه ميتوان آن را در ميان زنان و دختران غور به عنوان هنري ظريف و پر سابقه ديد كه براي تامين ما يحتاج زندگي ودرواقع سروسامان دادن وضع اقتصادي خانواده هاي كم درآمد نقش به سزايي مي توان داشته باشد.
  سوزن دوزي هنر بسيار سخت و در عين حال جالب و ظريفي است كه در كنار مزايا و برجستگي هاي زيادي كه مي توان براي آن برشمرد معايبي را نيز ذكر كرد .
  سوزن دوزی كه بعلت ظرافت خاصي كه دارد باعث ضعيف شدن چشم سردرد كمر درد وغيره مي شود كه هنرمند مي تواند برای تنظيم كردن وقت خود وپرداختن به ا ين كار درساعاتي مشخص ازبسياري مشكلات جلوگيري كند كه متاسفانه عده اي زيادي از زنان كه دروضعيت بد اقتصادي قرارگرفتند تمام وقت خود را صرف سوزن دوزي مي كنند كه اين كار باعث اثرات زيان باري مي شود . سوزن دوزي جزآن دسته ازهنرهاي معدودي است كه با همان ابزار اوليه واصيل وتوسط دست وسوزن صورت مي گيرد وبه همين علت از بسياري از هزينه ها كه براثر گرايش به صنايع وتكنالوژي ايجاد مي شود جلوگيري مي كند و چون تكنالوژي مدرن جديد نياز به هزينه ها ي بالا وهمچنين افراد متخصص داردنمي تواند جوابگوي تمام نيروي كاربيكاری باشد و سوزن دوزي دررفع اين معضله مي تواند بسيار موثر واقع شود .
  پس اين هنر نه تنها رقيب ومانعي برسر راه استفاده صحيح ومناسب از تكنالوژي نيست بلكه به عنوان عامل مكمل دراقتصاد كشورهاي توسعه نيافته محسوب مي شود .تمام آنهايي كه دراين هنر نقش ايفا مي كنند زنان هستند زنان بخوبي ارزش آن را درك كرده واز همان سنين پايين ( 4 و7سالگي ) با اين حرفه آشنا مي شوند . وبه وضوح سهم آن را درزندگي خود مي يابند وبه درستي مي بينند كه چگونه با زندگي آنها عجين شده است .
 نمونه اي ازآن چيزي را كه دختر غور به عنوان هنر خود معرفي مي كند را مي توان درلباس زيبا با وقار وبلند غور كه با نهايت صبرو ظـرافت سوزن دوزي شده است ديد كه قسمتهايي از آن لباس به نامهاي پيش سينه ، جیب و سرآستين بطوريكه از گذشته برايش مانده با تكه هاي سوزندوزي شده آراسته مي شود بيشتر هنرمندان اين هنر را مي توان درمناطق باغنو ، سور ، زینوروز ،زرنی ، یخن علیا ، یخن سفلی ، کاکوری ، ودربسياري از مناطق ديگر غور بخصوص مناطق روستا نشين ديد . سوزن دوزي هنري است كه هنر مند براي خلق اثر خود به ابزار كم وابتدايي نياز دارد كه مي تواند به راحتي آنان رافراهم كند كه درهر خانه اي يافت مي شود . و زن غوری با حداقل امكانات يكي از برجسته ترين هنرهاي بلوچستان را به نمايش مي گذارد .
ابزارهاي ساده وابتدائي اين هنرعبارتند از :
1- سوزن
2- قيچي
3- انگشتانه
  سوزن كه از گويش محلي به آن سوچن مي گويند نقش آن درسوزن دوزي بسيار مهم است واندازه و نوع آن به نوع كار ، دوخت وپارچه مورد نظر بستگي دارد واز آنجا كه نقشها باهم تفاوت دارند سوزندوز سعي مي كند ابزاركار با نوع كار هماهنگي لازم را داشته باشد . وبراي انواع دوختها از انواع سوزنهاي نازك و كلفت استفاده مي كنند كه بستگي به ظرافت ، نوع دوخت ونقشي كه مي خواهد پياده كند دارد بطوريكه هرچه سوزن نازك تر باشد مي تواندبه ظرافت كار كمك كند .
   قيچي كه به آن مقراض گفته مي شود يكي ديگر از ابزارهاي بكار رفته درسوزن دوزي است ونقشي كه مي تواند داشته باشد اين است كه به وسيله آن پارچه هارا به اندازه هاي مناسب كار درمي آورد . وهمچنين براي برش نخ نيز از آن استفاده مي شود .
   انگشتانه يا شستي كه آنرا به عنوان محافظ انگشت بكار مي برند مي تواندخيلي موثر باشد كه سوزن دوزان خبره بيشتر از آن استفاده مي كنند وافرادي كه تازه مي خواهند سوزن دوزي را فراگيرند زياد وابستگي به آن ندارند . وشايد دليل اين باشد كه افرادخبره به دليل تبحر وتجربه اي كه دارند خيلي سريع عمل مي كنند وهمين سرعت باعث مي شود كه سوزن با شتاب بيشتر ي با دست آنان برخورد كنداما در افراد تازه كار به علت تمركز ودقت زياد باعث مي شود كند پيش روند كمتر نياز به انگشتانه پيدا مي كنند .
براي طرح سوزن دوزي از پارچه ونخهاي رنگي كه مواد اوليه را تشكيل مي دهند استفاده مي شود . نخهاي مورد استفاده از جنس ابريشم وپنبه است كه بيشترين نخ مورد استفاده نخ پنبه اي مي باشد كه به راحتي مي توان آنرا دربازار از واسطه ها دريافت كرد نخ پنبه انواع مختلف داردكه به علت همجواري با هرات بيشترين استفاده از نخهاي پنبه اي وارداتي هرات مي باشد.ازنخ ابريشم بيشتر درگذشته استفاده مي شد كه امروزه به علت كميابي آن وگران قيمت بودنش كمتر مورد استفاده قرارمي گيرد . وهمچنين كارگاههاي تحت پوشش سازمان صنايع دستي از نخ ويسكوز دولا كه درمركز ولایت رنگ آميزي مي شود استفاده مي كنند . نخهاي بكار رفته درسوزن دوزي بصورت مختلف ومتنوع انتخاب مي شوند كه بيشتر از نخ هاي برنگ تيره استفاده مي شود 80% آنهارا رنگها ي سرخ تشكيل مي دهد .
  سوزن دوز علاوه بر نوع نخ ورنگ انتخابي آن براي خلق اثر خود به ماده اوليه ديگري كه پارچه است نيز نياز دارد واز آنجائيكه پارچه نقش مهمي درايجاد طرح ونقش دارد هنرمند بايد دقت لازم براي انتخاب پارچه موردنظرراداشته باشد چون براي هر نوع دوختي از پارچه مخصوص به آن دوخت استفاده مي شود . مبني اين پارچه ها غالبا كتان وپنبه است كه جنبه واردات داشته و از هرات به انجا وارد مي شوند . از آنجائيكه كه درسوزن دوزي غور ، نقشها براساس شمارش تاروپود انجام مي گيرد وهيچ طرح اوليه اي برروي پارچه پياده نمي شود وهمه طرحها ذهني است پارچه انتخابي بايد داراي تاروپودي منظم وكاملا عمود برهم باشدوبراين اساس پارچه ها به دونوع درشت بافت وريز بافت تقسيم مي شوند .
  چون همه نقشها از لحاظ ظرافت ودرشتي به يك اندازه نيستند .بيشتر براي دوختهاي ظريف وپركار از پارچه هاي نخي گاندي با عرض 120استفاده مي شود كه به علت بافت ريزي كه دارند نوع دوخت برروي آ