آرشیف

2015-1-13

نظر محمد غوری

تعلیم و تربیه در افغـانستـان قبل از اسلام

 

1. تاثیرمدنیت ویدی در تعلیم وتربیه:
هنگامیکه قبایل آریائی ها قدم به عرصه تاریخ گذاردند، نوشتن وخواندن را نمیداستند " با سرود های ویدی دوره تاریخی مردم آرین آغاز می شود" . این اسناد ومدارک عبارت ازمنظومه ها ی حماسی است که ازمجموعه کشور های سکندنویا برجا مانده که میتوان آن را منحیث منظره عمومی زندگانی آریایی های این دوران را درپیش نظر مجسم ساخت درآریانا گویندگان این منظومه ها بنام ریشی ها ( دانایان) یاد شده اند. ریشی ها که به همه دانستنی های متداوله وقت معرفت داشتند عبارت اززنان ومردانی بودند که برعلاوه منزلت ومقام روحانی حیثیت خطیب، شاعروادیب را نیزداشتند. ایشان دربین توده ، رهنمایی مردم درامور مذهبی ، اجتماعی وسیاسی بود. ریشی ها به حیث دانایان قوم ومتفکرین درحیات اجتماعی، سیاسی وزنده نگهداشتن عنعنات وتقویه قوای روحی و اتحاد قومی رول مهم وبزرگی بازی می نمودند.
ارزش های تاریخی این سرود ها وحماسه ها خیلی زیاداست چه سرود های مذکور منبع قدیمی خوبی راجع به تاریخ، ادبیات ،زبان مطالعه لغات، علام تاریخی و جغرافیایی ، درداستان های ودیگر ممیزات عرف ونژاد سجایائی اهالی کشور ما بوده و دراین موارد روشنی می اندازد ومنظره های عمومی زندگی آریائی ها را درآن موقع پیش چشم مجسم می سازد. 
ریشی های مقتدری بخدی خیلی ها زبان خودرا مستعد سرودگویی ساختند وین موضوع ازروی پختگی وروانی منظومه های جنوب هندوکش روشن می شود. ریشی های مدرسه کوبهار(کابل)، سواستور ( سوات)، کرومو( گرم)، گوماتی (گومل) وسند هو( سند) روح تازه ئی دراب آریائی دمیدند وافتخار تجدید سبک ومدرسه قدیم بخدی به ایشان نسبت داده میشود.
سرود های ویدی بدو بخش تقسیم میشود:

1. سرود های مجهول(این سروده هادربخدی یا بلخ سروده شده است ازبین رفته است).
2. سرود های معلوم معروف است شامل کتاب می باشد:
1- ریگویدا(Rigveda) یادانش سرودهای ستایش.
2- ساماویدا (Samaveda) یادانش آهنگ.
3- یجورویدا(Yajurveda) یادانش قواعد قربانی
4- اتهرویدا (Atharveda) یادانش قواعد سحر وجادو.

درمیان آثار معلوم ویدی ریگویدا مجموعه قدیم ترین سرود های است که بخش زیاد آن درداخل خاک آریانا سروده شده ومنحیث ادب، زبان، تاریخ، جغرافیه، عنعنات رسوم، عادات، حیات اجتماعی وغیره به یک دوره مهم زندگانی اجتماعی کشور ما روشنی می اندازد.
هدف اساسی معارف آن دوره تنویراذهان مردم بود، تعلیمات مذهبی اخلاقی ومعرفت به احکام خداوندی روشن نصاب درسی مردم را تشکیل می داد. این مطالعات توسط (ویدا) صورت می گرفت، مردم عموما نصوص کتاب ویدارا که آسمانی والهی میدانستند ، حفظ می کردند. تدریس آن به واسطه برهمنی ها که درآن تخصص وتحبرداشتند به عمل می آمد، این تبحر ودانشمندی موروثی بود. درمرحله دوم یعنی پس ازفراگرفتن علوم دینی، مضامین گرامر، نجوم، علوم الصوت ومراسم مذهبی نصاب درسی را تشکیل میداد. با تعلیم وتربیت ذهنی تربیت بدنی که غالبا برای شهزادگان وسپاهیان تهیه می کردند نیز قسمتی ازنصاب درسی را دربرمی گرفت واین تعلیم وتربیت به صورت ساده در زیر سایه درختان دربار شاهان ومعابد به عمل می آمد که درحقیقت احاطه زیر درختان نخسیتن شکل مکتب ویاساحه فرهنگی را دراین سرزمین ما نشان می دهد.

-1: مقام زن درجامعه ویدی:
باوجوداینکه ازخلال سرود ها چنین معلوم می شودکه آریائی ها درعصر ویدی تولد پسر را نسبت به دختر ترجیح میدادند ، ولی مقام زن ودختر پائین تر ازمردها نبود. پدران پسران ومادران دختران را تربیه می کردند، که این امرازواجبات مذهبی به شمار میرفت ودلیل روشنی که درعصرویدی تعلیم وتربیت دختر ها وزنها را ثابت می سازد وجود یک سلسله (ریشی ها) یا شاعره های است که ازمیان طبقه نسوان آریائی عصر ویدی ظهور کرده اند. آنها شعر می ساختند ومراسم قربانی را اجرا می نمودند که ازاین لحاظ مقام مساوی با ریشی های مرد درجامعه اشغال کرده بودند واسامی بعضی ازآنها قرار ذیل است. شهزاده خانم (گوشا) شاعره معروف بود واشعار او در کتاب اول ریگویدا سرود 117 وکتاب دهم سرود 30 و 40 قیداست . ( لوپامودورا) شاعره معروف دیگری است ونمونه کلام اودر کتاب اول سرود 179 گنجانیده شده ، همین قسم (ماماتا)، (الاپا)، (سوریا)، (اندرانی) و (ساسی) هرکدام شاعره های معروفی بودند ونمونه سخنی آن ها درکتاب مختلف سرود ریگویدی قید است. بناء از سرود های ریگویدا معلوم می گردد که اثرات مذهب در دیگر شئون زندگی و مشغولیت ها ی حیاتی شان ازقبیل بازی و ورزش ها، اسپ سواری طاس بازی، اتن و رقص، خواندن، موزیک وسامانه ( یکنوع میله مخصوص) دیده میشود.

2- تربیت دردوره برهمنی:
ازروی تحقیقات زبانشناسی پیداست که دین برهمنی درسال های ( 1000تا 1400ق م) در سپتاهوی (علاقه پنجاب وسند) ، کشیمر، کندهار، وکابل به حیث یک عقیده وحدت واعتقاد به خدای یگانه منتشر وقبول شد. ودرجمله مسایل تربیتی به تربیت بدنی اهمیت زیاد داده می شد. پس هر فرد برهمنی سعی می نمود تا طفل شانرا پهلوان ورزیده تربیت نمایند.
ازاینکه دراین دوره زن عامل وسب نیکبختی شوهران محسوب می گردید ، از اهمیت خاص برخوردار بود و به این اساس بین قبایل وخانواده ها محبت ودوستی متقابل موجود بود . بدین سان در بین فامیل ها وقبایل به تربیه طفل اهمیت خاص داده می شد. دختران ازدوره کودکی الی ازدواج اجازه رفتن به مکتب یا مدرسه که عبادت خانه ی برهمنی ها بود و درآنجا تدریس صورت می گرفت نداشتند ولی پسران درهمین مدرسه یی که بزرگسالان در آن عبادت می کردند تربیه می شدند و بعد ازختم درس با پدران خود یکجا پی کار و کسبی می رفتند.
به این ترتیب درجامعه برهمنی ها اطفال ازیک طرف در مدرسه وازجانب دیگر در جامعه پرورش می شدند و روش تدریس طوری بود که هرگاه پسران به سن پنج سالگی می رسیدند شامل مدرسه شده وتحت تربیه امور دینی قرار می گرفتند، که برای بارنخست الفبا و به تعقیب آن خواندن قرائت وبعضی اشعار را می آموختند، علاوه برآن آموختن بعضی آلات موسیقی نیز جزنصاب درسی آن مدرسه محسوب می شد.
زمانیکه طفل به دوره بلوغ میرسید ازطرف رییس قبیله طی مراسم خاص بسته وازآن به بعد اسلحه وفن استعمال اسلحه را فرا می گرفت وهم موهای جوان را قطع ولباس سرخ به تنش کرده وی را به عبادخانه می بردند که درآنجا (عبادت خانه) یک نوار ازتکه سرخ که بعضی نوشته های مذهبی درآن ثبت شده بود درپیشانی اش بسته می کردند و وکمر شان را می بستند وازآن تاریخ به بعد جوان به آموزش بازی های عنعنوی شروع می کرد ودروس عالی مدرسه (ویدی) را که کتاب مذهبی برهمنی ها بود وازفلسفه وحدت بحث می کرد فرامی گرفت. این جوانان پس از فراگیری دروس وتمرینات بدنی به حیث پهلوان ویدی بارآمده ودرزمره ی قهرمانان ویدی محسوب می شدند. وبالاخره یک تعداد آنها به صفت معلم ومربی ایفای وظیفه می کردند.
درمدرسه برهمنی ها تااندازه ی ریاضی وحساب تدریس می گردید، جوانان فراگیری این مضامین را برای نخستین بار ازطریق تحریربالای ریگ های روی زمین می آموختند وپس ازآنکه شاگردان بالای دروس خویش مسلط می شدند این فعالیت هارا ازطریق نوشتن بالای پوست حیوانات وبرگ درختان ویا بالای بعضی تخته ها و لوایح مخصوص فرامی گرفتند. معلمین مذهب برهمنی معاش وحق الزحمه نمی گرفتند وحتی گرفتن پول یا معاش دراین مذهب حقارتی برای معلمان شمرده می شد اما درمقابل برخی ازتحایفی ازقبیل گاوها، اسپ ها، گندم، لباس وغیره به معلمان پرداخته می شد و شاگردان خدمت معلمین را به حیث یکی ازافتخارات خویش می پنداشتند. ازجمله مضامین درسی ادبیات به حیث هسته اساسی مضامین محسوب می گردید ومضامین دیگری مانند: استرونومی یانجوم وغیره بود که ازنجوم برای تدوین تقویم مذهبی استفاده به عمل می آمد. وجزاساسی تدریس یا آموزش دانسته می شد، ازطرف دیگر برهمنی ها معقتد بودند که حرکات سیارات در خوشبختی و بدبختی زندگی انسان ها تاثیر و نقش بسزایی دارد.
یکی ازفعالیت های اخلاقی شاگردان مدرسه برهمنی ها بود صبحگاه وقت تر از خواب برخاسته ومطابق راه و رسم مذهبی خویش طهارت را به جا آورده وبعد ازآن برای پیشوایان مذهبی خویش آب تازه ئی را مهیا نموده وبالاخره به عبادت خدایان خویش می پرداختند.
3- تاثیرمدنیت اوستایی درتعلیم وتربیه:
مدنیت اوستایی که یک نوع مفکوره وحدت عقیده است درحقیقت دنباله همان مدنیت ویدی به شکل متکاملتر آنست. پس از عصر ویدی مقتضیات زمان و زندگی تازه تر سبب شد که ازهمان سرود قدیمه وازهمان اساطیرعناصر طبیعی، ازهمان مجمع ارباب انواع، ازهمان مبادی اولیه حیات آریائی ،نظریات، معتقدات ،سبک زندگانی و بالاخره ثقافت مبادی ومعنوی تازه تری به میان آید کارعمده و اساسی دین زردشت عبارت ازفلسفه وحدت بوده و درهمین ایام موضوع تربیت بدنی یعنی اسپ سواری، تیروکمان نیزه فلاخن وغیره اهمیت زیاد را به خود کسب نموده وبه آموزش آن ارزش بیشترداده می شد. 
زمانیکه دین برهمنی به اهداف و مدارج عالی خود رسیده بود و درنواحی شرقی ، جنوبی وطن ما چراغ عقاید دین زردشتی می افروخت درشمال افغانستان یعنی دربلخ و باختر دین و فلسفه زردشتی رو به ترقی بود و مردم ازاین عقاید پیروی می نمودند. در حوالی (1000 ق م ) مدنیت دوم مردم آریائی دربخدی آغاز می یابد که آنرا به اسم مدنیت اوستایی یادکرده اند وچون منبع معلومات ما دراین مورد کتاب اوستا است، بنا براین این مدنیت وفرهنگ را اوستایی می گوییم. درواقع امر مقدمات این مدنیت درحوالی( 1200 ق م ) چیده شده بود واز( 1000ق م ) به بعد اثرات مثبت آن طوری اثبات یافت که آریانا قانون ثقافت و مدنیت بزرگ دیگر گردید و اثرات آن تا زمانه های مقارن هجوم اسکندردوام کرد.
درقرن ششم ق،م درعصر ویشت آسپه یا گتاسپه "شاه باختر" مردی مقنن و مصلح حقیقی اجتماعی دربلخ ظهور کرد و درحکمت خیلی معروف شد که این مصلح و مقنن را به نام زردشت ویا ( زراتشترا یاد کرده اند) همه صورت های مختلف ضبط نام یکی از رجال معروف و یکی از حکما ودهقانان ومعلمان اجتماعی مذهبی بلخ است . که از شرق تاغرب جهان قدیم معروف بود.
زردشت جهان را صحنه مبارزه میان دوقوه تصور می کرد که یکی دسته ارواح پاک ودیگری دسته ارواح پلید بود. درراس ارواح پاک اهورامزدا ودرراس ارواح پلید اهریمن قراردارد. بین این دوقوه پیوسته مجادلات و مناقشات موجود است. که هردو برای تسلط بر جهان رقابت دارند. و سرانجام اهورا مزدا براهریمن غلبه حاصل نمود. با پیروان خودبه بهشت یا جنت میرود و اهریمن و پیروانش به دوزخ می روند وبرای اینکه بتواند از پیروان اهورامزدا محسوب شوید باید گفتار نیک، کردارنیک وپندار نیک را شعار خود قرار دهید.
زردشت در کتاب اوستا،پیروان خود را به صورت عمومی به پاکی و نظافت ظاهری و باطنی یعنی جسمی وروحی ، راستی ودرستکاری ، مروت وسخاوت ،همدردی وخیرخواهی توصیه می کند و دروغ گویی را بدترین گناهان می شمارد. گریه را برمردگان ناروا می پندارد ومی گوید: "قطرات اشک این گریه برای مرده مبدل به رودی می شود که مانع عبور او ازپل صراط می گردد و درنتیجه به بهشت نمیرسد".
صحت و زیبایی را اهمیت می دادند. عروسی مثل دوره ویدی بوده، ولی فرق آن دراین بود که درعصر ویدی ازدواج میان آن خویشاوندان که خون شریک بودند ممنوع وناروا بود، ولی درعصراوستایی بر خلاف آن صورت می گرفت و تعداد زوجات ممنوع نبوده اما درعصر ویدی این شکل ازدواج ممنوع بود.
یکی ازمهمترین وقدیم ترین بخش اوستا به نام "گاتها" مشهور بوده وتا امروز باقی مانده که یک مجموعه مفید و کامل است و بیشتر آن سرود های مذهبی است.

الف: تعلیم وتربیه اطفال:
دراوستا به کرات اشاره و توصیه شده تقریبا سوادآموزی ازفرایض دینی محسوب می شود، لذا هر زردشتی ازهرصنف و طبقه موظف بوده تا آنجا که امکان داشته خواندن ونوشتن را به فرزندان خود بیاموزد.
اولین آموزش های تمرکز دینی توسط روحانیون زردشتی در آتشکده ها بود که هم عبادت ونیایش ومراسم مذهبی درآن صورت می گرفت وهم تربیت مردم درآنجا انجام می شد وهمین آتشکده ها زمینه یی برای آموزشگاه های فردا بودند ، لذا آتشکده ها را باید نخستین مکتب آموزشی دانست.
دردوره زردشتی دروه تعلیم ابتدایی تاسن هشت سالگی دوام می کرد، دراین دوره اطاعت والدین حقوق همسایگان ، احترام نوامیس اجتماعی وشئون ملی روش نصاب درسی را تشکیل می داد. بعدازین دوره تعلیمات عالی آغاز می گردید که درآن مضامین ادبیات، خط، سرودهای مذهبی ،نجوم، ریاضی، عقاید، طب وغیره تدریس می گردید. علاوه براین احترام معلمین، منع آزارحیوانات ، تقدیم تحایف به بزرگان وغیره ازوظایف مهم واخلاق شاگردان به شمار میرفت.

با توجه به پژوهشهای خاورشناسان آموزش در دوران باستان دردو بخش تقسیم می شد:
1. نظری 
2. عملی

دربخش اول آموختن مبانی مذهب مزدسینا (ستایش خدا) که توسط زردشت پیامبربلخی تدوین شده وسرودهای مقدس که به شعربوده است، حکایت وافسانه ها و کارنامه های بزرگان تاریخ تدریس می شد وشاگردان آن همه را باصدای بلند برای ورزیده شدن یا آمادگی میخواندند.
دربخش دوم آموختن شیوه های دهقانی، نهال شانی وآموختن عملیات جنگی ، چون آماده ساختن اسلحه واستعمال آن، تیراندازی معمول بوده است واما به صورت عموم ازورزش های که میان مردم رواج بسیارداشت برحسب تالیفات هرودیت، گزنفون واسترابون عبارت بوده از اسب سواری، تیراندازی، چوب اندازی، شناوری و زوبین اندازی . این دونوع آموزش که درآموزشگاه های معین به صورت منظم تعقیب می شده دارای آیین نامه وبرنامه کامل بوده درجوامع زردشتی به تربیت بدنی اطفال نیزارج گذاشته می شد وبه همین منظور تاسن بیست سالگی برای اطفال اسپ سواری، فن استعمال تیروکمان ،انداخت نیزه وغیره تعلیم داده می شد، با وصف این هم درجامعه زردشتی به اطفال محبت، وفاداری ،صداقت دربرابرپادشاهان به گونه مخصوص آموختانده می شد، زمانیکه اطفال به سن بیست سالگی می رسیدند پدران ایشان را به شکارمی بردند ، پدران ومادران سعی می نمودند تااطفال شان صحتمند ونیرومند بارآیند.چون که دراین دوره تشکیلات خانوادگی وسعت یافته بود به همین منظور برای اداره این تشکیلات به اشخاص باسواد ضرورت احساس می گردید. بناء پدران ومادران سعی به عمل می آوردند تا اطفال ایشان خواندن ونوشتن رافرا گیرند.
علاوه براین دردوره زردشتی والدین مکلف بودند تابه اطفال خویش کارنامه ها و تاریخ اجداد خویش را به شکل افسانوی یاد بدهند کاروکوشش درزمین وافزایش محصولات زراعتی از وجایب مذهبی پیروان دین زردشتی محسوب می گردید. وهم چنان اشخاصیکه درافزایش محصولات سهم فعال نمی گرفتند، به نظرایشان گناه در مقابل رب النوع " نور وروشنایی" تلقی می شد. درجوامع زردشتی ازدواج و تشکیل خانواده به منظور جلوگیری از فساد اهمیت بسزایی داشت. دختران جوان بعد از سن 13 -15 سالگی حق ادعای همسررا داشتند. و اما برای پسران مجاز بود تا بعد ازسن 15 سالگی ازدواج نمایند. بنابرعقاید دین زردشتی ازدواج یک پدیده مقدس تلقی می گردید و عروسی طوریکه قبلا به آن اشاره شد با اشخاص بیگانه به خاطراینکه خون زردشتی پاک وخون غیرزردشتی ناپاک است واین خون پاک با ناپاک آلوده نشود ممنوع قرار داده شده بود، ولی درعصر ویدی عکس این مسئله دیده می شد.
بدین سان درجوامع زردشتی معمول بود که زن به شوهر خویش روزانه، نه مراتبه این جمله را تکرار می کرد : "رضای تو امروز درباره ی من چیست؟" وبه این ترتیب دختران احترام پدران و برادران را به جا می آوردند، ولی تولد پسرثوابی برای مادر پنداشته می شد. پس با این طرزالعمل دراین جوامع پسران پس ازتولد به ستاره شناس برده می شدند وبعد ازآنکه مقدرات آنها ازطرف منجم معلوم می گردید، نام گذاری آنها صورت می گرفت. اطفال تاسن پنج سالگی هیچ نوع مسئولیتی نداشته وتنها دربرابر اعمال غیرمطلوب اخطارهای شفاهی به آنها داده می شد یعنی اینکه نقش فامیل درتربیه مهم تلقی می گردید و تاسن هفت سالگی به اطفال جزای جسمی داده نمی شد ولی پس ازاین سن برای اطفالیکه مرتکب اعمال ناشایسته می شدند جزای جسمی تعیین گردیده بود.
احترام به بزرگان و والدین بعدازسن هفت سالگی آغاز می گردید وزمانیکه اطفال ازاحترام پدر ومادر سرپیچی می نمودند، تنها به آنها درقدم اول سه مراتبه کلمه "نهی" تکرار می شد وبعد ازآن مستحق جزای سنگین شمرده می شدند.
درجوامع زردشتی اطفال درانتخاب پیشه ومسلک مکلف بودند تا درمرحله نخست پیشه ومسلک پدررا دنبال نمایند. به همین منظور پدران میکوشیدند که پیشه و مسلک شانرا به اطفال بیاموزاند. یعنی اینکه یک مرد محارب و پهلوان سعی می ورزید تا به اطفالش دروس تیراندازی، نیزه اندازی وتخنیک های پهلوانی رابیاموزاند و یک مرد برزگرمکلف بود که برای اطفال خویش بعضی از دعاها ونوشته های مذهبی (تعلیمات زردشتی) رامی آموختند. باوجودیکه هرطفل پیشه پدر را می آموخت؛ مکلف بود که بعضی ازنوشته ها ودعا های مذهبی را نیزاز راهبان بیاموزند و به این اساس اطفال همواره به راهبان سپرده می شدند.
در زمان پیشوایان بلخ در وندیدا دوکتب دیگر زردشتی ازپزشکی و بیماری های مانند: تب لرزه، مارگزیده گی، سوختگی، جذام، تب سرود وتب گرم، روده میری ذکرگردیده است.
اولین معلم پزشکی به نام "طریته" یا "ساما" بود که با ترکیبات فلزی و استخراج عصاره "هوما" این بیماری ها را درمان می کرده است وهم چنان توجه زیادی به نجوم ، گیاه شناسی، طب، کارهای دیگرعلمی مبذول گردید. که دراین دوره کتب وکتابخانه های ابتدائی نیزموجود بوده که به گمان اغلب در اثرحملات سکندر مقدونی ازبین رفته است. باید خاطرنشان ساخت که معلومات دقیق درباره تعداد کتب این کتابخانه دردست نیست ولی اینقدر می توان گفت که ازکتاب اوستا چند نسخه راعلما و دانشمندان دربار سکندرمقدونی نقل نموده وآنرا با خود به یونان انتقال داده اند.

ب_ محل تدریس:
صبح گاهان شاگردان درمحلی تدریس می شدند که دور از ازدحام مردم شهرواقع می بوده دوراز بازار و جای داد وستد،زیرا در بازار، سوداگر گاهی مجبوربه دروغ گفتن شود وممکن شاگرد با تماس با آنها به دروغگویی عادت کند.
شاگردان صبح گاهان نظربه دستورآموزگار ساعتی می دویدند و پس از انجام ورزش به صرف مقداری ازنان، نان شیرین، نمک وعسل می پرداختند وبعد ازآن دروس روزانه آغاز می گردید.
آموزگاران که درزبان اوستا به نام ایتراپیتی Aettrapaiti و درزبان های پهلوی به نام ((اذرید)) خوانده می شده اند ، هرکدام تا پنجاه تن ازشاگردان را تعلیم می دادند که چنین شاگردان بین(7-15) ساله می بوده است. آموزگاران عموما ازمیان طبقه اشراف و بزرگان کشور برگزیده می شده که درپرهیزگاری و دانش ورزی معروف بوده اند.
فرزندان اشراف وبزرگان براساس نظر گزنفون درقصر یا دربارتربیت می دیدند ، کودکان درسن هفت سالگی با پوشیدن لباس مخصوص رشمه مقدس را به گردن می آویختند وهم چنان با رسم محیط خانوادگی دعائی را ازخورده اوستا به عنوان نماز که تکرارروزانه داشت وپروسه اصل: اندیشه نیک، گفتارنیک وکردارنیک متکی بود می خواندند. 
مقام معلم به اندازه شامخ بود که دراوستا زردشت معلم خوانده شده "زردشت آموزگار راستی بود واندیشه راستی را درجهان منتشرساخت، ازینرو به اوگفتار دلپذیرداده شد…."رابطه بین معلم وشاگردان برپایه مهر و اخلاق بود .

ج- زردشت وتربیت:
درمذهب زردشت فضایل عمده عبارتست از راستی ودرستی، دادگری، خویشتن داری، دلیری وسپاسدانی واین صفات باید ازکودکی به اطفال تلقین شود ودر نهاد آنان جایگزین گردد. دراوستا زردشت برای دانش و خرد اهمیت زیادی قایل شده و مزد پرستان را به تعلیم وتربیت تشویق نموده است. چنانچه درکتاب "وندیدا" آمده است اگرشخصی بیگانه یاهم کیش یا برادریا دوست برای تحصیل دانش وهنر نزدشما آید اورا بپذیرید وآنچه خواهد بدو بیاموزید.

د-اوستا:
اوستا کتابی است بسیار قدیمی که به واسطه زردشت بلخی به وجود آمده است کتاب اوستا به شکل اولی خود درروی پوست های گاو به آب طلا نوشته شده بود که تا ختم دوره خاندان "آسپه" درباختر وسایرنقاط آریانا محفوظ مانده بود. واما بنابه قول مولف سرگذشت دین های بزرگ ((جوزفگر)) ویشتاسپ یا "گشتاسپ" فرمان دادتا (12000) گاو را بکشند و پوست های شانرا آماده کنند و آنها را با حلقه های زرین به یکدیگرببندند و چون این پوست ها آماده شد خطاطان خویش را فرمود تا تعالیم زردشت پیامبرهورامزدا رابرآنها بنویسند.
تعالیمی که به زودی به نام آیین زردشت درهرسو پراگنده شد کتابی را که دستورها واندرزها وسخنان زردشت درآن گرد آمد، اوستا خواندند وهمان کتاب مقدس زردشتیان گردید.

الف. تقسیمات اوستا:
اوستا را معمولا به دوحصه تقسیم می کند که حصه اول شامل یسنا، وندیدا و حصه دوم شامل خورده اوستا و یشتهما است وآنها را طور ذیل تشریح می نمایم.
1. یسناYasna : مهمترین قسمت اوستا است ومرکب ازهفتاد ودو فصل بوده که راجع به پرستش وستایش صحبت می کند. هفده فصل یسنا را گاتها نامیده اند که درحقیقت ازحیث لهجه وزبان، مفکوره واشکال جملات با دیگرقسمت های اوستا فرق دارد واصل ترین وقدیمترین قسمت اوستا را تشکیل می دهد و آنرا عبارت از مجموعه سخنان خود زردشت میدانند.
2. ویسپردvisperad: بیست وهفت جزبوده وهنگام رسومات مذهبی عبادت درباب تشریفات سروده می شد.
3. وندیداvendida: شامل بیست و دوفصل بود راجع به افزایش زمین قطعات شانزده گانه اوستایی ازقبیل بلخ (بخدی)، بدخشان(راغل)، مرو(مرو)، هرات (هریو)، حوزه هلمند(هروایتی)، ارغنداب (هتیومنت)، حوزه سند(هپسه هندو) وسغدیان(ماوراءالنهر) وغیر ه و هم چنان پاکی، نظافت و رستگاری صحبت می کند.
4. خورده اوستا: شامل یک سلسله دعا های است که درایام متبرک مراسم مذهبی ونماز، عروسی ودیگر مراسم مذهبی خوانده می شد.
5. یشتها: مشتمل برداستان های تاریخی است.
زبانیکه اوستا بدان انتشار یافته است نزدیکی زیادی به زبان ویدی دارد. باید گفت کتب دیگری که دردوره فرهنگ اوستایی راجع به دودمان های پهلوانان بزرگ که جز همین زمان تاریخی اند. به نام های ازقبیل سام، ذال، رستم سهراب، فرامرزو جهانگیرنوشته شده عبارت اند از فرامرزنامه، سام نامه وجهانگیرنامه.