آرشیف

2019-5-2

مسعود حداد

بی ثمر
 

 

نه بر سازم برقصیدی،نه ازرازم خبر گشتی

به باغ عشق روییدی، درخت بی ثمر  گشتی
 

نه از اشکم بشرمیدی،نه بر وصلم برزمیدی

نه در آئینه ام دیدی، به قلبم بی اثر گشتی
 

غبار من،زگرَد من، زرنگ سرخ  و زرد من

نپرسیدی ز درد من، چرا تو بی نظر گشتی؟
 

نداری آن توانایی ، که خودرا خود ببخشایی

بسوی عشق خود آیی،سراپا تو شرر گشتی
 

چرا کردی تو این بازی،که با دشمن هم آوازی

 چپاولگر، براندازی،  بسوزد دل، حدر گشتی
 

مسعود حداد