آرشیف

2014-12-26

عبدالغفور غفوری

به یـــاد صمیمیت های گذشته

 

روزگار عجیبی شده ، از دوستی های پرشور ونشاط سالهای گذشته دیگه به غیر از خاطرات و عکسهای ما چیزی به جا نمانده است .این روزها پر شده از بی خبری ها و بی تفاوتی ها ویا در مواجه با همدیگه شاهد نگاه ها ودست دادن ها ی سرد وبی احساسی هستم که دلم را غمگین می کنه. پس کجاست آن اشتیاق مان که از هر فرصتی برای برنامه ها وطرح های خوب استفاده می کردیم ؟ مگر ما رفیقای همدیگه برای مبارزه با سختی های راه کوه نبودیم ؟ اصلا مگه ما دوستیهای مان را به راحتی به دست آورده بودیم که حالا به سادگی ازدستشان داده ایم ؟ اما واقعیت تلخه و ما این دوستی های مان را براحتی فراموش کرده ایم. ولی هنوز هم با دیدن عکسهای سالهای قبل دلتنگ تکرار آن دوستی ها همنشینی ها یکجا بودن ها و برنامه های مان هر کس به نوبه خویش هستیم. 
آیا دوستی های صمیمی گذشته تکرار شدنی هستند ؟ 
 

 دست جمعی جمع میشدیم وعکس میگرفتیم ویک یک کاپی هم به دست تمامی دوستان ومحصلان میبود وهمیشه عکس را به قلب خویش نگهمیداشتند وهمانگونه که درعکس معلوم است تمامی محصلان از هر قوم وولسوالی با دل پاک به پهلوی هم میبودند وهمیشه از احوال یک دیگر باخبر میبودند وحتی درخواب نام یکدیگر به زبان پاک ومبارک شان جاری بود.

 برای دیدن فامیل وخویشاوندان درکابل با یک خلوص پاک ونیک همه با هم میرفتیم .

 برای دیدن فامیل های محترم دوستان ورفیقان وبه عیادت مریضان شان به قریه جات دور دست سفر مینمودیم وهمیشه از قبل پیوند دوستی ما قویتر شده میرفت .

 و
 هرزمانیکه به تعطیلات ویا رخصتی های بعد از امتحانات فاکولته به خانه میامدیم عکس های از منظره های دلنواز شهر مان اخذ مینمودیم و درالبوم های خود نگهمیداشتیم.

 درموسوم فصل زمستان ودرایام تعطیلات عکس های از برف وهوایی سرد زمستانی ولایت عزیز خویش اخذ وعکس را برای دوستان ورفیقان مان درکابل ودیگر ولایات ارسال میکردیم.

 گاهی اوقات به دیدن استادان محترم غوری درپوهنتون کابل مرفتیم وادای احترام بجا میاوردیم واستادان محترم غوری هم باین حسن نیت وخلوص پاک ونیک محصلان خویش که آینده ولایت شان را به دست آنان میدیدند به خویش میبالیندند وافتخار میکردند.

 گاهی اوقات به دیدن استادان محترم غوری درپوهنتون کابل مرفتیم وادای احترام بجا میاوردیم واستادان محترم غوری هم باین حسن نیت وخلوص پاک ونیک محصلان خویش که آینده ولایت شان را به دست آنان میدیدند به خویش میبالیندند وافتخار میکردند.

 وزمانیکه ایام تعطیلات به پایان میرسید وایام درس فرا میرسید همه دوستان یکجا شده وبا یک موتر کرایی سفر را میپیمودند وچیقدر آن سفر ها خوش میگذشت با دوستانیکه برای فعلا بعضی شان درکنار مانیستند وازین دنیا رفته اند.

 گاهی اوقات به دیدن استادان محترم غوری درپوهنتون کابل مرفتیم وادای احترام بجا میاوردیم واستادان محترم غوری هم باین حسن نیت وخلوص پاک ونیک محصلان خویش که آینده ولایت شان را به دست آنان میدیدند به خویش میبالیندند وافتخار میکردند.

 عکس های بسیار زیبا وخاطره انگیز با بیحد نیت پاک وقلب پراز نوردوستی وامید به آینده درخشان .

 درجریان دروس در فاکولته محصیلین ودوستان ماهنامه های زیادی را تاسیس کرده وفعالیت مینمودند واز همان جریان درس وتحصیلات مشکلات مردم غور را بروز داده وبرای مردم خویش خدمت میکردند, دسته از موسسین ماهنامه دریچه , ماهنامه جام وماهنامه پیام شهروند

 عکس های بسیار زیبا وخاطره انگیز با بیحد نیت پاک وقلب پراز نوردوستی وامید به آینده درخشان.

 اوقات که هرگزیکی از یاد دیگری نمیرفت وهمیشه از احوال یکدیگرباخبر بودیم.

 اوقات که هرگزیکی از یاد دیگری نمیرفت وهمیشه از احوال یکدیگرباخبر بودیم.

 هریک برای دیگری محترم بودیم .

به امید آن روزوشب های که همه باصمیمیت زندگی میکردیم.