آرشیف

2019-12-19

گل رحمان فراز

به حامیان تیم های دولت ساز و ثبات و همگرایی!

سیاست در افغانستان خواهر و مادر ندارد. سیاسیون به پُختگی تصمیم‌گیری سیاسی و پالیسی مداوم نرسیده اند. آنکه سیاست می کند، نه علم سیاست را می داند و نه سند فراغت علوم سیاسی دارد. سیاست مدار که درد جامعه را مطالعه کرده است، راه بیرون رفت به معضلات را می داند، یا پول ندارد و یا روش جذب مردم را نمی داند.
سیاست در این کشور بیشتر از اینکه ذهن کارا نیاز داشته باشد، اندام اربابی و چپن قیمتی می خواهد. مجاهد به فکر غصب، دموکرات به فکر عوام فریبی، تکنوکرات به فکر اختلاس، وکیل به فکر واسطه بازی، وزیر به فکر چکر خارج، معلم به فکر اضافه کاری، شاگرد به فکر فرار از درس، قاضی به فکر رشوت، مامور به فکر کاغذ پرانی، انجنیر به فکر سیاست و داکتر به فکر….! است.
دید سیاسی رهبران عوام فریبانه است. کسی رهبر است که بتواند مردم را به چاه اندازد. آن را می خواهند که شعار دهد و عمل نکند. تیم های حاکم خواهان حامیان دو آتشه اند. حامیان که حتی تنش ها و اختلافات قومی را ایجاد نموده و عامل جوش مردم گردند.
گلون پاره کردن ها، داد کشیدن ها، صدا بلند کردن ها و اعتراض کردن ها به هیچ دردی نمی خورد. ما تا زمانی از ایشان خواهیم بود که منافع رسیدن به کُرسی شان تامین گردد. به محض برآورده شدن، یادی از ما نخواهد شد و فکر به حال ما نخواهی کرد.
تجربه گذشته، حالِ هر دو تیم را برای ما مجسم کرده است. هیچ یک از تیم های فوق جواب گوی و محلول مشکلات کشور نیست. از بدو آغاز حکومت وحدت ملی، افغانستان به بحران کشیده شده است. فرصت های اشتغال زایی نابود، بیکاری بی حد، نا امنی به اوج و فقر دامن گیر اجتماع گردیده است.
تقرر های هر دو تیم به اساس واسطه بوده است نه به اساس لیاقت. اولاد غریب و اشخاص بی طرف در بدنه هیچ‌یک از این دو تیم جایگاه نداشته است. تعصبات قومی دامن زده شده است. بست های کلیدی توسط سرپرستان بی تجربه و غیر تخصصی پُر و مدیریت شده است‌.

دورنمای حکومتِ محصولِ هر یک از این تیم ها به ضرر مردم افغانستان است. بد بختانه این راهیست که انتخاب کرده ایم و پشیمانی سودی ندارد. تنها آنچه حال می توانیم این است که بگذاریم نتیجه انتخابات چه خواهد شد. اعلام اش آغاز جنگ های داخلی و عدم اعلام اش لبیک گفتن به نوای صلح نمادین و پروژوی خواهد بود.

در عملکرد این دو تیم ثبات و اخلاق سیاسی وجود ندارد. روزی به همدیگر فحش می گویند و روزی آشتی می کنند‌. هرچه داشتم خواست همان می کنند نه آنچه مردم توقع دارند، انجام شود.

در یک تیم‌ شاهد جلب و جذب اربابان وطن فروش و ظالمان دورانیم و در تیم دیگر شاهد تعصابت/نفاق های قومی و اختلاس. یک تیم به ناکارایی و بی برنامه گی متهم است تیم دیگر به تک روی و بی بند و باری! 

پس، از عوام که تنها نفع آرامی دولت به ایشان می رسد و از آن طریق هم صاحب نان می شوند، باید خواهش کرد تا به گریه ها، احساسات نمادین نیک و انتقاد های تند بزرگان بازی نخورند و جز سلامت ملت، افتخار میهن و محیط آرام چیزی دیگری از ایشان توقع نداشته باشند.

گل رحمان فراز