آرشیف

2014-12-15

ابراهیم ساغری

بــــــال پــــــــــــــــــرواز

کشيدند مارا بهر کوه و کمر آواره ايم
بال پروازی عقابيم در فضا آزاده ايم

جور دنيا زده زخم چون مغيلان برجگر
قطرهٔ اشکيم و از چشم فلک افتاده ايم

حب وطن همه را دربتهٔ آزمون کشيد
نقد جان را از برای حب ميهن داده ايم

نشود حريف ما جرمن و روس و فرنگ
سنگ بنياد وطن باخون دل بنهاده ايم

ميکنيم جان را فدا در راه حفظ عزتش
پاسبانان دلير از دل و جان آماده ايم

ميرويم سوی افق قله های زندگی
سخره بسيار است و ما در ابتدای جاده ايم

کليد رمز بقا در وحت و يکپارچگيست
اندرين محک چو اجداد وارثان ساده ايم

 

ساغری مام وطن روزی گلستان می شود
همچو مجنون دل بعشق زلف ليلا داده ايم