آرشیف

2014-12-28

محترمه حسینی

بعد تـــــــــــو ای عشق

 

بعد تو ای عشق اری بعد تو
آسمان رنگ سیاهی میزند
بعد تو شبنم فقط اب وگل است
لحظهََ ها داد ازجدایی میزند
بعد تو گم کرده ام من عشق را
شوروشوق حس یک پروانه را
بعد تو بیماربی درمان منم
تا ابد گم کرده ام آغاز
بعد تو بیزارم ازاین زندگی
از صفا ازپاکی آلاله ها
بعد تو من خسته ام ازاین وآن
از تمام بودن ودنباله ها
بعد تو عشقی برای من نماند
بعد تو عاشق شدن هم اشتباست
بعد تو من مرده ام درشوره زار
بعد تو این زنده ماندن هم خطاست
بعد تو هرقصه را پایان گرفت
درعبورازلحضه های بی دوام
بعد توساعت به ساعت می روم
بی کس وتنها بدون یک کلام
بعد تو خاکسترم درپای عشق
ناامیدم ازکران های امید
بعد تو تنهایم وبی یاورم
چون سیاهی درافق های سپید
بعد تو باید بمیرم درقفس
بعد توای عشق آری بعد تو
 بعد تو باید بسوزد این نفس