آرشیف

2023-5-9

عبدالقیوم ملکزاد

بررسی زوال تمدن «سبأ»  و انحطاطِ طبیعت زیباي آن، از منظر قرآن  

 

جستاری از سلسله مباحث  « سفر ی در شب با چلچراغ قرآن» 

 ———————- 

بخش اول  

 پیش درآمد: 

 نسخۀ گردون باز از کهنگی ها ورق گشتاند و اینک بار دیگر یکی از باشکوهترین جلوه هاي خدا در جهان هستی فرا رسید، موسمی که   

مژده از انعقاد جشن شکوهمند طبیعت دارد؛ جشنی که با تماشاي آن می توان، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوي خدا، و بدینسان  جمالِ پروردگار عال میان را به تماشا نشست. 

 آري، سال تحویل شد و ما به اِتّباع از رسم آنهایی که یک سال گذشته را بررسی می کنند، نگاه مختصري به عقب می افکنیم، تا اگر  نتوانستیم به همه اتفاقات دیروز جهان عطف کنیم، حداقل به گوشه اي از رویدادهاي خونین و ماتمباري مکثی نماییم که در سرفهرست  آن وقوع زلزله اي در ترکیه و سوریه قرار دارد!  

حادثۀ بزرگ و مرگباري که با طبیعت در افتاد و بیشتراز پنجاه هزار انسان بیچاره را به کام نیستی کشاند.  ما به خاطري می خواهیم نگاهی به وقوع آن حادثۀ دلخراش و المناك داشته باشیم که مزید بر انهدام چهرة زیباي بخشی از طبیعت،  سرگذشت عبرتناك ملل پیشین را در ذهن تداعی کرد؛ از جمله سرگذشت مردم یمن باستانی و علل زوال و سقوط تمدن شهر سبا را که  موضوع بررسی این نوشته را تشکیل می دهد. هرچند نمی توان همۀ رویدادهاي آن چنانی را از یک زاویه و یا از یک دید، مورد مداقه قرار  داد، بدین معنا، از نظر قرآن عظیمالشان بسیاري از حوادث ویرانگري که در گذشته روي داده، مظهري از غضب الهی وانمود شده، و اما  اینکه آیا زلزلۀ تباه کن ترکیه و سوریه را نیز می توان از این منظر نگریست یا نه؟ پاسخش را متعاقباً با تکیه بر قرآن در لابلاي این نوشته  بازتاب خواهیم داد.  

 این بخشِ نوشته، تمهیدي بر بحث اصلی است که حلول بهار را بهانه اي براي پرداختن به آن قرار داده ایم، پدیدهاي که رابطۀ مستقیمی  با دگرگونی طبیعت دارد و دست نامرئی آن، ما را به خرابه هاي سرزمینی می برد که ساکنین آنجا بر سر بساط ماتم نشسته اند و م ا به حکم  نداي وجدان و حکم انسانیت، در حالی با مصیبت دیدگان آن سامان تجدید همدردي می کنیم که امسال خبري از جلوة بهار و زیبایی  طبیعت در آن غمکدهها نیست.  

اول حمل 1402 هجري – خورشیدي  

یادآوري: 

این نوشته، بخشی از سلسله مباحث کتاب «سفري در شب با چلچراغ قرآن» است(1) که در آن عوامل انحطاط تمدن سرزمین سبا با تکیه بر آیۀ مبارکۀ (18) سورة  سبأ، مورد بررسی قرار گرفته است. 

ن سخی در باب آ�ۀ مبارکۀ مورد بحث: 

{وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ} 

 (و ما به میان آنها و شهرهایی که پر نعمت و برکت گردانیدیم باز قریه هایی نزدیک به هم قرار دادیم با فاصلۀ کوتاه و سیر سفري معیّن  (و آنها را گفتیم که) در این ده و شهرهاي نزدیک به هم شبان و روزان با ایمنی کامل مسافرت کنید.)(2) منظور از قراء پربرکت ، قراء شام است و ظاهر بودن آنها به معناي این است که آنها نزدیک هم بودند، طوري که از یک قریه، قریه دیگر  دیده می شد و مسافت میان آنها نیز متناسب و تقدیر شده بود، یعنی فاصله قریه اول و دوم برابر با فاصله قریه دوم و سوم بوده و می فرماید:  به آنها گفتیم : در این آبادیها سفر کنید، در حالیکه ایمن هستید،یعنی آن چنان امنیتی بر قراء آنها حاکم کردیم که سیر در شب یا روز  برایشان تفاوتی نداشت و هر وقت می خواستند با کمال آرامش ، بدون هیچ ترس و اضطرابی می توانستند به سیر و سفر بپردازند.(3)  آیۀ مبارکۀ م ورد نظر مانند بسا از آیاتی که راجع به شب در قرآن کریم آمده، مستلزم رجوع به آیات ماقبل و مابعد است. براي اینکه  داستان ویرانی باغ هاي شهر سبا و سلب نعمات آن قوم با رعایت تسلسل ذکر گردد، اقتضا می کند تا نگاه ما شامل آیات (15) الی (19)  باشد. براي آگاهی خواننده محترم به طور فشرده باید گفت: قوم سبا بهره ور از نعمات گوناگونی از جمله دو باغ بزرگی بودند که بر  خلاف دستور الهی کفران نعمت کردند و به سبب آن، به عذاب گوناگون خدا گرفتار شدند و آن باغ ها ( توجه باید داشت طوري که  تفسیر کشاف آورده: مراد، دو بوستان ویژه به تنهایی نیست، بل منظور باغهایی بودند که شماري از آنها در سمت راست شهر آنان و  مجموعه اي در سمت چپ آنجا قرار داشت) به شمول آباديهاي دیگر به اثر سراسر شدن سیل به ویرانه مبدل گشتند. در حالی که خداوند  ذات مهربانی است که جز نا سپاسان را کیفر نمی دهد. یکی از پهلوهاي ناسپاسی آنان از نظر قرآن مطالبۀ احمقانه اي مبنی بر دور شدن  شهرهاي شان از همدیگر بود. و این در حالی صورت می گرفت که میان شهرهاي حاوي برکات شان فاصلۀ متناسبی مقرر و به ایشان گفته  شده بود که …در آن آبادیها شب ها وروزها با امنیت کامل سفر کنید” 

 شرح موضوع را بعداً مطالعه خواهید کرد. و اما از آنجایی که نزول بلا بر قوم سبا منجر به خرابی طبیعت زیباي آن سرزمین شد، سخن  آغازین ما هم در محور طبیعت- این نعمت بزرگ الهی – می چرخد. 

  

طب�عت پد�دۀ ارزشمند در نزد خداوند:

 در این بخش سخن، پاي بحثِ طبیعت را به میان می کشیم که بهعنوان یکی از نشانههاي خدا شمرده می شود. آري، طبیعت، که پدیدهاي  است ارزشمند در نزد خداوند، و سرشار از درس و پند براي انسان ها! تنها قلوبی از نعمت بیداري بهره بر می گیرند که در هر پدیدهاي  مظاهر عبرت را می نگرند و از هر نشانهاي، درسی فرا می گیرند، درس تحول و نو شدن را…! 

 پروردگار عالمیان در کلام هدایتگر و مقدس خود، انسان را همواره به تماشاي طبیعت فرا می خواند تا او را زمینه براي مطالعۀ تمدنهاي  روي زمین بیشتر میسر آید. 

 سوگندِ خداوند متعال به عناصر طبیعت، دلالت به اهمیت آن دارد. عناصري که در قرآن کریم به آن سوگند یاد شده فراوان است، از  جمله «وَ التِّین »، یعنی:(قسم به انجیر)، عنصر دیگري که شامل آیۀ آغازین می شود، زیتون که به آن نیز قسم یاد شده، چنان که می فرماید:  «وَالزَّیْتُونِ»( قسم به زیتون) و در آیت بعدي می خوانیم: «وَ طُورِ سینینَ»(تین2/)، «سینین» نام کوهی است که خداوند بر آن قسم یاد کرده  است و…! 

 ذکر این پدیدهها بدان معناست که جهان هستی، آینه دار خداوند و گویاي آن است که او تعالی جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته  است. در آیه 164 سوره بقره آمده است، (ترجمه):« در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتی هایی که در دریا به  سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن  گسترده و همچنین در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در میان زمین و آسمان معلقند، نشانه هایی است از ذات پاك خدا و یگانگی او براي  مردمی که عقل دارند و می اندیشند»  

 حافظ شیرازي، بیت زیبایی دارد، دال بر همین تعبیر: 

مراد دل ز تماشـــــــــــــ اي باغ عالم چ�ست؟  

به دست مردم چشم، از رخ تو گل چ�دن  

طبیعت و محیط زیست عنصري تجلی بخش براي بقاء انسان ها و وسیلۀ تفکر در دستگاه خلقت شمرده می شود. این نعمت خدادادي به  خاطر آن در اختیار بندگان قرار گرفته تا سلامت فیزیکی و روانی خود را افزایش دهند. 

در پیوند بر اهمیت طبیعت در قرآن باید افزود: در بسا از سوره هاي این کلام مقدس، عناصر طبیعت جهت نام گذاري آنها مورد استفاده  قرار گرفته است که این عناوین عبارت می باشند از: بقره، رعد، نحل، نور، عنکبوت، فجر، شمس، حدید، لیل، قمر، تین، مائده، انعام،  انفال (که شامل کویر و جنگل و دریا و دریاچه است) کهف به معنی غار و نور، سوره نمل یعنی مورچه، دخان یعنی دود، کوه طور، نجم،  و یا هم از زمان هاي طبیعت استفاده شده که عبارت از غاشیه، فجر و لیل می باشد. 

 هرگاه از مصادیق طبیعت و جلوههاي آن، گفته آییم؛ آسمان، زمین، خورشید، ماه، ستارگان، ابرهاي باران زا و ابرهاي عقیم، ریزش  فراوان آب از آسمان، رویش گیاهان، زیبایی هاي نور، جلوه هاي گوناگون رنگ و وزش باد، جنگل و درخت، نمونه هاي دیگري از  پدیده هاي بارز طبیعت شمرده می شوند. 

 موضوع طبیعت و توجه و دلبستگی به آن، وزنه سنگینی در ترازوي اندیشه و کارنامۀ اندیشمندان از جمله عرفاي اسلامی قرار دارد. به  گونۀ مثال سعدي شاعریست که تنها در غزلیات خود، 232 بار از سرو و 203 بار از گل (بدون در نظر گرفتن ترکیباتش) نام برده است. منوچهري دامغانی به عنوان شاعر طبیعت چنان از جایگاه بلندي در ادبیات فارسی برخوردار است که تشبیهات او به قول دکتر شمیسا از  دقیق ترین و خیال انگیزترین نقاشی ها از طبیعت است. او شاعري است که همواره نامش با وصف ها و تصاویر خلاق و شگفت انگیزش  از طبیعت همراه است، چنان تصاویري که هنوز برخی از آنها از سوي شعراي دیگر، ارائه نشده است. 

 با این اشارات باید گفت: یکی از پهلوهاي سپاسگزاري از پروردگار، افتادن در پی زیبایی هایی است که خدا خالق آنهاست. انسان  طبیعت را دوست دارد و آن را جلوه گاه حق می بیند و در حفظ و نگهداري و کشف و پردهبردارياش سعی بی دریغ به خرج می دهد،  احترام گذاشتن به طبیعت را جزء مسئولیت هاي خود بر می شمارد و نیک می داند، هر یکی از اجزاي این طبیعت درست مانند ما زندگی  دارد، جان دارد و نفس می کشد. لذا از بین بردن و یا نادیده گرفتن آن ظلم بزرگی است در حق آنها. 

 پیامبر اکرم «صلی االله علیه وسلم»، به عنوان معلم انسانیت، راجع به بذل توجه بر طبیعت، دستوري دارند بدین عبارت: هر مسلمانی  که درختی بنشاند یا دانه اي بکارد و انسان یا پرنده یا چارپایی از آن بخورد، براي او صدقه محسوب می شود.  در حدیث دیگري آمده است: هر کی درختی بکارد، و در نگهداري آن سعی ورزد تا میوه اي به بار آرد، در برابر هر چه از آن میوه  به دست آید، پاداشی نزد خدا خواهد داشت