آرشیف

2015-1-13

نظر محمد غوری

انـســـــــــان شـنــاســـــــــی

انسانشناسی از دو واژه " Anthropos" یعنی انسان و "Logia" (مطالعه) یونانی اشتقاق یافته و معنی آن مطالعه انسان است. 
امروز انسانشناسی همان مفهوم گسترده ای را دارد که مدتهاست، واژه انگلیسی "Anthropology" در کشورهای آنگلوساکسون از آن برخوردار است و عبارت است از شناخت ماهیت زندگی اجتماعی و جوامع گوناگون انسانی. بنابراین بسیاری از علوم را، که به مطالعه انسان می پردازند در بر میگیرد، مانند انسانشناسی جسمانی و فرهنگی، مردم نگاری، انسانشناسی اجتماعی، مردم شناسی، جنبه های از زبان شناسی، تکنولوژی مقایسه ای، انسانشناسی پیش از تاریخ، روانشناسی اجتماعی و غیره.
واژه انتروپولوژی را نخستین بار ارسطو به کار برد. منظور او علمی بود، که در شناخت انسان بکوشد و امروز از آن به علم شناخت انسان تعبیر می نمایند.
پل بروکا دانشمند فرانسوی، انتروپولوژی را به مفهوم کلی شناخت انسان از دیدگاه طبیعی به کار برده است، به نظر وی انتروپولوژی چنین تعریف میشود:
"مطالعه گروه انسانی، به طور جزی و کلی در ارتباط با همه موجودات زنده".
انسانشناسی به عنوان یک شاخه علمی به تمام مسایل انسان چون: رفتار اجتماعی، زبان، نقشها، ارزشها، شخصیت، حکومت، خویشاوندی، پیش از تاریخ، تاریخ، هنر، بیماری، مذهب، اقتصاد، تکنالوژی پوشاک و غیره می پردازد. گذشته از آن، انسانشناسی به مسایل زیستی انسان، چون ساختمان بدن، رنگ پوست، گروههای خونی و سایر خصوصیات کیمیای حیاتی و مسایل وراثتی و تطوری مؤثر در رشد انسان نیز می پردازد. 
انسانشناسی را بالعموم به چهار شعبه عمده : انسانشناسی فزیکی، انسانشناسی فرهنگی، باستانشناسی و زبانشناسی تقسیم کرده اند. 
از آنجا که انسانشناسی جنبه های مختلف فرهنگی جوامع بشری را بررسی میکند و باریکترین و ظریفترین مسایل فرهنگی جوامع ابتدایی و غیر ابتدایی را میشناسد، پلی بین آنچه که امروز وجود دارد و آنچه که دیروز بوده است بر قرار میسازد و محقق را از کشف راز پیدایش حیات اجتماعی خویش سر فراز میسازد، این فایده معنوی انسانشناسی است.
هدف انسانشناسی تحلیل ، تفسیر و توصیف شؤون گوناگون زنده گی اجتماعی بشری است، اما تنها به توصیف نمی پردازد بلکه با مقایسه و ارزیابی میکوشد منشا امور را دریابد.

باستانشناسی چیست؟

اصطلاح (Archaeology) که در زبان دری به نام باستانشناسی یاد میگردد، متشکل از دو کلمۀ یونانی (archaos) به معنای قدیمه و (logia) به معنای مطالعه میباشد. این رشته یکی از رشته های بشرشناسی فرهنگی بوده و به صفت یک علم علیحده شناخته شده است. ساحۀ دلچسپی و مورد مطالعه خاص باستانشناسی را بازیافت اشیاء ساخت انسان و بقایای خود انسان و آثار روزگاران قدیم و باستان او از اقشار و طبقات مختلف زمین تشکیل میدهد.
باستانشناسی به بررسی میراثهای فرهنگی مشترک بشر می پردازد و تمام جریانهای کلتوری بشر را از بدو پیدایش انسان در روی کره خاکی به بررسی میگیرد و آنچه را انسان معاصر در دست دارد مدیون همان اختراعات و ابداعات اسلاف همنوع خود هستند، به همین لحاظ دانشمندان و علماء، باستانشناسی را از نظر محتوا، به عنوان بخشی از انسانشناسی و تاریخ تعریف میکنند، که انسان آنرا به تدریج نصیب گردیده است.
باستانشناسان بیشتر به مطالعۀ اشیایی توجه دارند، که به وسیلۀ انسانها در زمانهای تاریخی یا ماقبل التاریخ ساخته شده اند و بیشتر شامل ابزار و آلات، بقایای مواد غذایی، پناهگاههای انسانی و غیره میشوند.
گراهام کلارک باستانشناس مشهور انگلیس باستانشناسی را مطالعۀ سیستمتیک عتیقیاتی تعریف کرده است، که به حیث وسیلۀ احیای مجدد کلتور انسانهای گذشته و قدیمه از آنها استفاده به عمل می آید. بعضیها این علم را به نام بشرشناسی مردمان محو و نابود شده نیز یاد کرده اند.
باستانشناسان روشهای علمی و مفاهیم نظری را برای مطالعه و بررسی آثار و بقایای فرهنگ به کار میگیرند و تاریخ و پیشنۀ بشر را از دورترین زمان زیست موجودات زنده تا زمان حاضر کشف و بررسی میکنند.
باستانشناسان زنده گی خود را صرف بررسی و کاوش آثار و بقایای به جامانده از جوامع قدیمی میکنند. گرچه این آثار و بقایا طلا یا اشیای ارزشمندی نیستند، ولی اطلاعات ومدارکی در اثر کشف و ثبت صحیح آنها به دست می آید. 
به تعبیر دیگر باستانشناسی و باستانشناسان در امر بازسازی شیوه های زنده گی انسان های قدیم به مطالعه و بررسی شماری از نمونه های هنر قدیم در جهان پرداخته و به غرض ایجاد بهبود در همه این موارد نظریاتی را پیش کش مینماید. مسلماً بدون مطالعه و کسب معلومات در باره حوزه های باستانی و آثار دست نخورده آن نمیتوان به تکمیل تصویری از گذشته بپردازیم.
در حقیقت باستانشناسی شامل برداشت ها و تصوراتی از گنجینه های مدفون تمدن گمشده در قرون و اعصار است، باستانشناسان با آموزش های حاصله از جریانات زنده گی گذشته بشر و شیوه زنده گی آنان ارزشمند ترین طرح ها را به منظور بازسازی و بهبود مظاهر مدنیت ها و حیات امروزی انسان ها پیشکش مینمایند.
اغلب باستانشناسان و محققان عرصه باستانشناسی به این باور اند، که در شرایط کنونی به همان پیمانه ایکه باستانشناسی علاقه مند به شناخت چگونگی شیوه زنده گی مردمان دوران های گذشته است به همان پیمانه علاقه مند مطالعه و بررسی آثار و بناهای است، که در دوران زنده گی بشر ساخته شده است.
قابل تذکر است، که جهت مطالعه و بررسی عناصر فرهنگی ادوار مختلف تاریخی شعبات ویژۀ تخصصی باستانشناسی وجود دارد و در میان این شعبات اختصاصی دو حوزه اصلی و عمده باستانشناسی قابل یاد آوری میباشد که عبارت اند از:
1- باستانشناسی دوران قدیم که به نام(Old world archaeology) یاد میشود.
2- باستانشناسی دوران جدیدکه به نام(New world archaeology) یاد میشود.
روی همرفته عموم باستانشناسان چه آنانیکه در باره قدیم ترین جوامع انسان و چه آنائیکه در باره دوره های اخیر مطالعه و تحقیق میکنند، همه به این امر اتفاق نظر دارند که مسؤلیت اساسی آنها حفظ و نگهداری گذشته و میراث باستانی برای نسل های آینده است، پس اهداف باستانشناسی قرار آتی است.
1- مطالعه ساحات باستانی و آثار و محتویات هنری، فرهنگی و تمدنی و تاریخی موجود در آنها در محدوده زمانی و مکانی به غرض بازسازی تغییر و توصیف های مربوط به جریانات حیات فرهنگ انسانها و بررسی و پیوند گسست ناپذیر فرهنگ انسانها، که این کوشش باستانشناسان به باز سازی تاریخ فرهنگی می انجامد.
2- باز سازی شیوه های زنده گی دوران باستان.
3- توضیح دلایل تغییر پذیری فرهنگ ها در مسیر طولانی زمان.
4- شناخت محلات باستانی، آثار و اشیأ و مدارک باستانی و ارتباط و اثر پذیری متقابل آنها با دنیای معاصر.
در حقیقت باستانشناسی بخشی از انسانشناسی و مطالعه انسان در گسترده ترین مفهوم آن میباشد، که به منظور مطالعه و بررسی جوامع انسانی دوران گذشته مجموعه از روشها ووسایل را مورد استفاده قرار میدهد.