آرشیف

2019-7-8

رفعت حسینی

اندیشهٔ عقلانی

در درازای تأریخ اگر با دقتی شایسته وبایسته به افغانستان وایران وبهمهء کشورهای دیگر ِ فتح شده بوسیله باورها ودیدگاه های اسلامی بیندیشیم،هویدا میگردد که آدمهای این سرزمینهااز پنداشتها،برداشتهاوافسانه های باستان ( معربِ آن اساطیر) که انسان درپیرامون خدایان وپهلوانان وهستی وکاینات داشته است ،بتدریج به دریافتهای آفریده شده بوسیله عقل ویا آگاهی وخِردِ بشری یا استدلالهای فلسفی گذر نکرده اند. بلکه از برداشتهای کهن وباستان(اساطیری)، بیشتروژرفتر،به دنیاهای لبریز از حدس زدن وگمان بردن و باورهای خرافی،خیالبافیهاوسفربه رؤیاهاو جذبه های پیوند خورده با یاوه و ابتذال راهسپار و سپس باشندهء همیشگی این دنیا ها شده اند.
و فرمانده ِ مقتدردرین کارزار،از بزرگسالتربه جوانتر ،روایات ِ گوناگون ِ درهم پیچیده وقیاس کردن میباشد و قصه های نادرست ونامستد ِبازمانده ازگذشتهءدورونامشخص ویاافسانه هایی که هیچیک به حقیقت وواقعیت هستی و انسان وابسته نیستند.

خِرد ، خردِ انتقادی وخِرد گرایی ودانش ِ استدلالی ، پیوسته،در برابر باورهای جنون آمیزو غیر منطقی دُور از دانایی (باورهای باصطلاح عرفانی وتصوفی )ومجذوب گونه ،شکست خورده وآسیب دیده اند.
عقل گرایی های ابن سیناو فارابی وعمر خیام،درین حوزه جغرافیا،بیانگر ِ دیدگاههای گرانبها وسود بخش ِاستدلالی میباشند وتلاشهای بخردانه و آگاهانهٔ آنانرا گواهی میدهند .این سه دانشور بدریافتهای ارزشمندی رسیده وبه اندیشه های یونانی پیوستگی داشتند.
مگر مجذوب های مشهورشده به عارف وصوفی هاکه برخی از آنان ناظم یا شاعر نیز بودندودرسراسر ِ پنداشتهای آنان ،خون ِ تفکر ِاسلامی دویده بود :
ابوالمجد مجدود سنایی غزنوی،عطارنیشاپوری،جلال الدین بلخی،امام محمد غزالی وهمانند های آنان،خِرد انتقادی وعقل گرایی انسان را بتمامیت بحاشیه پرتاب نمودند وبی ارج جلوه دادند. وگفتگو ها وبحث های عقلی واستدلالی و فلسفی و خِـردمندانه را تکفیرکردند ودهری شناختند.میتوانید غزالی را، یکباردیگر، مرور نمایید و ببینید که چسان ضد عقلانیت وخِرَد ِ انسانی فکر میکند وباورهایش راابرازمی دارد .عطار هم ، بی تردیدی، چنین بوده است.
وسنایی درحدیقهء شناخته شده اش و در تمام جدی گریهای دیگرش، که به دانش ِ کامل مشهورش ساخته اند ،به عقل انسانی نفرین میفرستد ومیگوید:
برون کن طوق ِعقلانی
به سوی ذوق ِایمان شو
چه باشد حکمتِ یونان
به پیش ذوق ِ ایمانی …. شعر جلال الدین محمد بلخی راکه درنکوهش و نقد عقل و استدلال است واقف هستیدومیدانید که این بیت دردوران مدرسه وحتا دراندیشکده های سراسرافغانستان تدریس وتعمیم می گشت وتاهنوزپراگنده میشود:
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود .
آنسو تر ازینها نجم رازی را مییابید که درمرصاد العباد خویش فرمان میراند که عمر خیام از جایگاه ِ بلند و متعالی ایمان وعرفان محروم است: «بیچاره فلسفی و دهری و طبایعی که از این هر دو مقام محروم اند.»‌