آرشیف

2015-5-10

عصمت الله راغب

انتحاری در افغانستان و پیامد های اجتماعی آن!

پاکستان با این اعمال وحشیانه انتحارات خویش هم جانهای عزیزان مان را میگرد وهم باورها واعتمادات اخوت وبرادری مان را.
درست چهارده سال پیش از امروز درهژده سنبله 1380 خورشیدی اولین انتحاری درافغانستان به مقصد از بین بردن قهرمان ملی کشور توسط دستان کثیف استخباراتی منطقه وجهان درشهرستان خواجه بهاوالدین ولایت تخار توسط یک مشت اجیران دست آموخته ی مکتب تعطیل خرد، انجام یافت که منجر به شهادت مسعود وچند تن از یاران با وقار مسعودی گردید. در آن آوان که مسعود قهرمان، قربانی شد؛ انفجار کالبد انسان توسط خودانسان به منظور قتل وکشتار دیگران یک چیزی خیلی عجب وغریب وغیرقابل پیش بینی بود( اگرچند که تا امروز برای صاحبان خرد غیرقابل باور است)، زیرا در آن زمان باورها واعتقادات، نوع انسان دوستی، ومحبت ورزی به همدیگر حرف نخست عقیده انسان را شکل میداد، درست اگر انسانی درپی ازبین بردن حریف خود کمر می بست، مردانه وار درمیدان نبرد باحریف می رزمید، آنچنانی نبود که هم خود ، هم حریف وهم صدها مسلمان بی گناه دیگر را به کام مرگ بکشد وبخش از بخشهای آبادی وعمارت زمین خدا را به ویرانی ومخروبه مبدل کند. درحقیقت اولین انتحاری آنهم درافغانستان که شاید هم شخص انتحارکننده به زعم خودش به منظور رسیدن به درجه اعلی شهادت، وبدست گرفتن کلید رویایی بهشت آنهم از راه های مخالف شرع، صورت گرفت، آغاز تعطیل آزمایش های خرد دروجود آدمی بود، که بدون تدبر وتفکر به متون دین وارزشات دینی دست به آن چیزی می زند که از نتیجه کارش هم خدا وهم مخلوق خدا ناراض می شود. اما آنچه که دراین بحث خیلی تعجب آور ومایه تاسف است، اینست که؛ شاید درعقب این رباط های انسان نما که همه چیز را باخود دارند جز عقل وخرد، کسانی باشند که نسبتاٌ دغدغه های فهم دینی را درسر می پروارنند وخود را به این اعمال خویش به خدای قلم وآگاهی نزدیک می بینند، مسلماً که این استادان برای شاگردان خویش از کلمات  مذهبی ودینی با توجیه هات افراطی برای انحراف اذهان خردمرده گان و این رباط ها به کار می برند و دیگر شخص که درطول عمرش از جوهر عقل برای شناخت خود وخدای خود کار نگرفته، اصلا همین قدر هم از منظر عقل متوجه نشده باشد که من کیستم؟ وبرای چی خلق شدم؟ می پندارد که با همین ساده گی وقتی مسلمانی را کشتم، بدون بازخواست وارد بهشت می شوم، شاید هم بهشت این انتحاری ها چیزی دیگری باشد، یاهم به خدا وبه موعودات خدا باورمند نیستند که آنرا پیش از وقت می خواهند. بحث نسل کشی وویرانگری از پیامد کار این وحشیان بی خرد بجایش که روزانه چقدر انسان را می بلعند؛ اما از سوی دیگر اعمال سموجت آنها باراجتماعی  سخت منفی  را به ارمغان دارد که برای همه گان تکان دهنده است. از این ددمنشان بی خرد که عملاٌ خود را می کفانند تا آن معلمان که این افراد را به  تلمذی به گیردا گیرد خود می نشانند تا اذهان شان را انحراف دهند، که این خود سخت لکه ننگین را دراسلام ومسلمانان جهان به جا می گذارد که جایش تا رستاخیر، سیاه باقی خواهد ماند. درقدم اول با چنین انفجارات وانتحارات که تمام فاعلین وعاملین آن هم به نحوی به مسلمانان نسبت داده می شود که دقیقا ادعای مسلمانی هم دارند، اگر ما هم مسلمان شان نگوییم ولی دشمنان دینی ما بخاطر اینکه ازفرصت استفاده کرده باشد آنها را مسلمان ودین شان را اسلام می گویند واز ینجاست که دین اسلام را در سطح جهان به مسخره میگرند به آن میزان که دیگران دین مارا خلاف فرموده صاحب دین ورهروان واقعی دین که اسلام را دین اعتدال می خوانند ، آنها(دشمنان) اسلام را به دین انتحار وافراطیت نسبت میدهند وما برای رد این ادعای دشمن دینی مان چیزی به گفتن نداریم جز اینکه مانند ماهییان دهن پرآب سکوت می کنیم.  نسبت دادن این کلمات غیرقابل انتظار ازسوی فرصت طلبان چیزییست که همه آن از سوی کشورهای سر سخت مدعی اسلام درحوزه اسلامی به ارمغان آورده می شود، آن مدعیون که حتی ما و کشور ما افغانستان را تکفیر کرده،  فتوای جهاد را برما میدهند ونخستینه های خویش را زیرنام انسان خوری(انتحاری) درکشور ما به نمایش گذاشتند ومی گذارند. حالا کسی نیست که به رسم سوال از آقایان به پرسد که شما بحیث مدعیون اسلام وناجیان امت اسلامی چی چیز را به امت جهان اسلام تعلیم میدهید، آیا شما درپی تحکیم بخشیدن اعتقاد مسلمانان با ارزشات دینی شان هستید یا به نحوی مصمیمید تا مانند شیاطین درزیر پوست آنها داخل شده باورهای دینی شان را از ایشان بستانید؟ اگرواقعاً مفهوم دین را که شما میخواهید با دیگران تعلیم دهید، همین باشد که مقدس ترین اماکن اسلامی را که خانه خدا(مسجد) به آن گفته می شود مورد هدف قرار دهید، گوشت مسلمانان که ممثلین وبه کاربران اسلام وارزشات اسلامی اند خوراک پگاه وبگاه شما باشند، قرآن که  با ارزشترین ومقدس ترین کتاب دین ورهنمای بشریت است، بخاطر اشباع غرایز شوم شیطانی خود نسخه های آنرا درمنابر پیامبر به آتش می کشید، مرد وزن و خورد وبزرگ ملت مسلمان را بخاک خون  می تپانید، روزانه صدها خانواده مسلمان را به سوگ می نشانید… پس اگر اسلام با همین اوصاف تاکید کرده باشد که شما آنرا انجام میدهید وما نمیدانیم، درست که ما هنوز مسلمان نشده ایم بکشید وبخورید، خوب است که ما لقمه های صبح وشام شما جانوران وحشی باشیم. اگر واقعاً فهمانده شدید ویافتید که اسلام مخالف آن چیزیست که شما آنرا انجام میدهید درنهایت خود را انسان شناخته وجایگاه خودرا فوق فرشته ها درک کردید ،در آن صورت  خواهش ما اینست که کمی از عقل های تان کار بگیرید تعطیل خرد درقرن معاصر شرم آورترین مورد است که میشود خجالت زده آنرا به انسانها نسبت داد. بیاید ارزش واقعی خود را بازشناسید به اعمال شیطانی نقطه ی پایان گذارید از این بیشتر نه خود ونه دین خود را به رسوایی وبدنامی بگیرید.
تا این دم خو آبروی انسانیت وآدمیت را درسطح جهان به خاک یکسان کردید، دیگر ریش، لباس سنتی پیراهن وتنبان، عمامه چیزیست که هرگاه شخصی همین ویژه گی ها را دربرداشته باشد واز لحاظ  قهواره هم اگراندکی جغرافیای وجودش همسوی به یک گروه خاص که امروز برای مردم افغانستان تجربه شده است؛ داشته باشد دیگر درنماز جماعت کس به نزدیک آن استاد نخواهد شد واگر هم استاد شود نمیداند که سوره فاتحه را می خواند یا انتظار انفجار را می کشد! این انفجارات پی هم تمام روابط  انسانی، ومهرومحبت قبلی وقلبی ما را نسبت به یکدیگر گرفت ویکی را نسبت به دیگری آنچنان بی باورساخته است که به مشکل می توان گفت که مسلمان افغانی، مسلمان پاکستانی را برادر خود گفته با آن از سرصدق مصافحه ومعانقه کند، حالا من وقتی روزهای جمعه درمسجد جامع شهر می روم هرگز درکنار چنین افراد که اوصافش را ذکر کردم استاد نمی شوم، زیرا اگرعمل ترس، غیرارادی باشد پس  من خودم را قناعت داده نمی توانم که این آقای که درکنارم است، منفجر نمی شود و درنماز بجای اینکه  با خدای خود فکر کنم، بیشتر به این آقای می اندیشم که با یک وضعیت غیرنورمال درکنارم استاده است، چنین نیست که من درمقابل ریش وعمامه سرمخالفت نشاندهم و عمداً چنین گفتاری را به زبان بیا ورم، من فکر می کنم که این انفجارات پی هم همه را چنین ساخته  است وتاجای که بیشتر ازمردم در روزهای ازدحام بخاطر حفظ جان های خویش جانب ترک رفتن به نماز جماعت را ترجیح می دهند زیرا درمقدس ترین اماکن شان که مظهر عبودیت وبنده گی خدا درآن صورت میگرد، جان شان درامان نیست، ازدست این انتحارات وانفجارات نه تنها اینکه درشهر وخانه درامان نیستیم، بلکه درمسجد هم درامان نیستیم. اگر هدف از انتحارکردن وانفجار دادن بد نامی دین ومسلمان کشی نباشد، پس به خانه خدا وقرآن  خدا خو باید رحم شود، از آدرس ریش وعمامه وکلاه های سنتی خو چنین چیزی صورت نگیرد تا مردم بتواند باور خود را نسبت به ارزشات دینی وملی شان حفظ کنند. متحیرم که اگر این خود کفاندن ها بخاطر خدا صورت می گیرد وآن مربیان بخاطر خدا وفی سبیل الله تعلیم می دهند وجهاد می کنند ویاهم راسوهان آدم خور را بخاطر دفاع از دین تربیه می کنند، پس آن مربیان از چی چیزی درجریان تعلیم یاد آوری می کنند، آیا نمیگویند، قرآن کتاب خداست، آیا نمی گویند، مسجد تنها جای مسلمانان است و درمسجد مسلمانان می روند نه غیر مسلمانان، آیا نمی گویند مسلمان برادر مسلمان است، ویاهم نمی گویند که کشتن مسلمان بی گناه حرام است وسزای اعمال قاتل جهنم است، پس چی مگویند؟؟ شاید به گوش رباط های کنترولی از چیزهای عجیب وغریب دیگری خارج از حوزه دین صحبت کنند، که مانمی دانیم. لب سخن حاکی ازآن است که پاکستان بجای اینکه بحیث کشور اسلامی دین را تعلیم دهد ،نفرت دربرابر دین و ارزشات دینی را بیشتر ساخته است. نتایج این اعمال وحشیانه راسوهان گوشت خوار همه چیز را ازما میگیرد هم جان میدهیم وهم نسبت به یکدیگر بی باور می شویم.

عصمت الله راغب 1394/2/19