آرشیف

2015-2-6

حمید الله

اطفال چغچراني بــــــــــــــه خاطر تهيه نان خانواده مکتب را ترک گفته اند

 اطفال چغچراني به خاطر تهيه نان خانواده مکتب را ترک گفته اند
 

فاطمه يازده ساله وبرادرش احمد که نه سال دارد؛ درولايت غور واقع درافغانستان مرکزي مکتب را ترک گفته اند تا خانواده شان را جهت تهيه نان کمک بکنند. آنها ازسپيده داغ تا غروب آفتاب درجستجوي آهن پاره ها، پلاستيک باب و استخوانها اند تا با فروش آن دربهترين صورت يک دالر امريکايي به دست آورند.
فاطمه ازمشکلاتي که دراين راه متحمل مي شوند چنين پرده برمي دارد:
صبح وقت ازخواب برخاستن کارمشکلي است ، زيرا من درپاها وکمرم درد احساس مي کنم . احمد عين تکليف را دارد. تمام روز ما ازيکجا به جاي ديگر مي رويم تا آهن پاره ها، بوتلهاي پلاستيکي واستخوانها را بيابيم. بعض اوقات ما غذا هاي خوبي نيز مي يابيم که درزباله ها پرتاب شده اند. ما بسياري اوقات اين غذا ها را مي خوريم. احمد يک بار به خاطرخوردن چيز کثيفي مريض شد. ازاينرو ما حالا هرچيز را نمي خوريم ، بلکه چيزهايي را مي خوريم که درست باشند."
ما آهنپاره ها را کيلوي 20 افغاني ، استخوان وبوتلهاي پلاستيکي را کيلوي ده افغاني مي فروشيم . روزي که خوب باشد ما روزانه 40- 50 افغاني کارمي کنيم ".
کارما بسيار سخت است وما درتمام بدن خود احساس درد مي کنيم. هيچکس به ما کمک نمي کند. هرگاه ما با اين سختي کارنکنيم ازگرسنگي مي ميريم . ازهمين سبب ما کارمي کنيم تا يک توته نان براي خانوادهء ما تهيه کنيم . ما پول براي معاينه داکتروخريدن دوا نداريم."
درسال گذشته ما اين کار را نمي کرديم . ما به مکتب مي رفتيم براي ما روغن و گندم داده مي شد. حتا وقتي که اين کمکها قطع هم شد، ما بازهم به مکتب مي رفتيم . اما زمستان شروع شد ومکتبها بسته شدند، ما ديگر چيزي براي خوردن نداشتيم".
ما دوست داريم دوباره به مکتب برويم ودرس بخوانيم ، اما نمي توانيم. من اميدوارم حکومت بتواند به ما کمک کند وبه ما غذا بدهد تا دوباره بتوانيم به مکتب برويم ".