2015-12-19
مسعود حداد
ترحم کن خدایا، یک کمی بیش
میازار بیش ازین، پروردۀ خویش
بجای خنده و باران رحمت
چرا؟ ریزی همیشه اشک درویش
بجای گرگ و کفتارِ خون ریز
چرا؟ تیغت بسوی بره و میش
چه ظلمی بود به باغ ما نکردند؟
ز مرگ گل، دل بلبل شده ریش
بسا سالیست که ما بیچاره گان را
گهی مار وگهی عقرب، زند نیش
جدا از تن، کنند سر را، بنامت
باین سر ها ،تو هم اندک باندیش
اگر عدلت بُوَد دایم ، همین سان
مرا تیر است، زاین آئین، زاین کیش
مسعود حداد
18دسمبر 2015
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
اشـــــک درویش