آرشیف

2016-1-13

عصمت الله راغب

اشرف غنی در پی تطبیق نقشه است؛ جنرال صاحب دوستم با خبر!!

در این روزها به نقل از روزنامه هشت صبح و سایر شبکه های اجتماعی گزارش شده است که اشرف غنی احمدزی اعاشه و اباته محافظان جنرال دوستم را قطع کرده است، ویا هم گفته می شود که وظیفه تامین امنیت جنرال دوستم را به امنیت ملی محول داده است، جای که جنرال دوستم به آن هرگز اعتماد ندارد.
واقعیت امر این است که از همان ابتدا جمع شدن اشرف غنی احمدزی و جنرال دوستم  در یک کاسه بنا به آنچه در میان آنها گذشته بود خلاف انتظار بود؛ اما سیاست های برادران "بزرگ" که در طول تاریخ فرا منطقه یی و سخت انعطاف پذیر است در حالات کسب منافع به ساده گی این همه سدها را در هم می شکند و از وجود فرد مورد نظر از هر روزنه که باشد تغذیه می کند و آقای دوستم هم بنا به همین ویژه گی و وجاهت و اعتبار که در بین قوم خود داشت شیکار همین بازی انتخاباتی شد.
کوتاه اینکه انتخاب شدن جنرال دوستم از سوی غنی بحیث معاون اول تنها معطوف بر این بود که راه را برای پیروزی نسبی وی برای احراز کرسی مقام ریاست جمهوری هموار سازد، واقعیت آشکار این است، که تنها رای  دوستم بود که غنی را رییس جمهور و تاریخ را یک بار دیگر به نفع همان سلاله پایان برد؛ در غیر آن  نه غنی رای داشت و نه سرور دانش اما شوربختانه این همه احسان دوستم بحق غنی از هیچ پلان و برنامه غنی که در قبال دوستم قبل از تصاحب کرسی ریاست جمهوری  داشت از همان خشم جناب شان نسبت به دوستم هرگز فروکش نکرد. برای اشرف غنی مقوله "دلش را بدست بیاور و کمرش را میده کن" یک اصل است و معنای عملی این مقوله همیشه در سر لوحه کار اشرف غنی در قبال … … جنرال دوستم بوده و هست.
به روایت دیگر می شود گفت که برای غنی عملی کردن آنچه را در مقالاتش قبل از کنار هم قرار گرفتن در حق جنرال دوستم انعکاس داده بود بالاتر از زنده گی اش ارزش دارد و به هر قیمت که شود اهداف باطنی خود را در قبال سرنوشت جنرال دوستم عملی می کند.
برنامه سمبولیک سازی جنرال دوستم از سوی غنی از همان آغاز امضا موافقت نامه حکومت وحدت ملی شروع شد، وقتی غنی متوجه شد که رای ملیونی جنرال دوستم به تنهایی نتوانست وی را برنده کند و تقلبات گوسفندی خودش نیز چندان نتیجه بخش در سرنوشت انتخابات و مشروعیت آن جا نیفتاد و رای سرور دانش هم که کمتر از رای یک وکیل شورای ولایتی بود، جناب غنی از همان اوایل نقشه خلع صلاحیت و سمبولیک سازی را برای معاونینش هموار ساخت. مصداق این مثال را می توانید در قانون سرپرستی مقام ریاست جمهوری بعد از شخص رییس جمهور تجربه کنید، در حالیکه قانون سرپرستی مطابق به قانون اساسی افغانستان بعد از رییس جمهور حق معاون اول و دوم است؛ اما انحصارطلبی و دست کم گرفتن معاونین از سوی رییس جمهور از یک طرف و از سوی دیگر غنی بدون احترام به قانون اساسی و مغایر به مواد آن، عبدالله را بنابه همان یک سلسله مشترکات که باهم دارند قطع نظر از تمام  تنش های موجود میان آنها، بدون کدام واکنش از سوی معاونین، وی  را سرپرست تعین کرد اگر چند عملکرد غنی در همان وقت بنابه یک سلسله اختلافات که بین وی و عبدالله وجود داشت سوال بر انگیز بود که چگونه با عدول از قانون رقیب سیاسی خود را در عالم غیابت جانشین خود ساخت، اما می شود پاسخ آنرا با تسلسل یک دست  تاریخ معامله کرد که غنی هرگز اجازه نمی دهد که تاریخ فردا برای یک روز هم بنام کسی دیگری نوشته شود جز همین تبار، در واقع این کار فرا قانونی اشرف غنی در همان وقت شروع دست کم گرفتن معاون اول و لطمه وارد کردن بر مقام و جایگاه معاونین بخصوص برای دوستم بود.
اما اخیراً  قطع اعاشه و اباته محافظین جنرال دوستم از سوی غنی افتضای دیگریست که می تواند دو معنا را در خودش حمل کند؛ اول اینکه غنی می خواهد  یک بار دیگر نشان دهد که  جناب ایشان درد و الم را که در مقالاتش بخاطر کشتار برادران مخالف سیاسی  که با  آنها مشترکات زبانی و تباری دارد و دوستم را به همان انگیزه بار بار قاتل خوانده بود بر آن احساسش پا برجاست، و از سوی هم  می خواهد در این برهه از زمان نیز به بقایا مخالفین سیاسی اش نشان دهد که من هنوز به لحاظ مسایل خونی و تباری با شماستم و هرگز با دوستم دوست نخواهم شد. و دوم اینکه در این مقطع پر از اختناق و گدودی، سپردن امنیت و محافظت جنرال دوستم به امنیت ملی مقدمه یی است برای بی رهبر سازی برادران ازبیک. اگر واقعاً آقای دوستم به این کنش غنی واکنش نشان ندهد و آنچه را ایشان خواستند به آن توافق کند من از همین حالا توصیه می کنم جناب جنرال خیرات خود را در حیات خود بدهد، چون در شرایط انارشیزم موجود هیج کس دیگر نمی تواند امنیت دوستم را تامین کند؛ مگر اینکه افراد عاشق و دلبسته به خودش. وقتی چنین شود که امنیت وی را افراد امنیت ملی تامین کند معنایش دادن کلید خزانه بدست کسانی است که دوستم نسبت به آنها سخت دلهره گی و نگرانی دارد، آنکه هر لحظه برای یافتن فرصت لحظه شماری می کند، ما بدون شک به توانایی های ارگان امنیت ملی مان باور کامل داریم اما در آن درون افرادی هم اجرای وظیفه می کنند که دوستم نسبت به آنها هرگز اعتماد ندارد و یا هم  گفته می توانیم که در چوکات امنیت ملی افراد هم است که ماشاالله حسن نیت شان نسبت به دوستم از غنی کمتر نیست. بنابر این در این مقطع اساس خیلی مهم است که دوستم بیشتر از هرچیز دیگر متوجه محافظت جان خویش باشد، بدون شک آقای دوستم قمار را در آغازین روزهای تفاهم غنی و عبدالله که منجر به تشکیل حکومت وحدت ملی شد از دست داد اما فعلاً برنده گی دوستم در این است که در کنار از دست دادن قمار، حریف را از دست ندهد، دوستم شاید فهمیده باشد که غنی هرگز با او دوست شده نمی تواند اما این تنها بازی زمان بود که آنها را برای یک مدتی گیرد هم جمع کرد.
می دانم در شرایط موجود هیج یک از آرزوهای برادران ازبیک و تورک ما نسبت به چشم اندازی را که به نتایج انتخابات و کسب مقام معاونیت اول ریاست جمهوری داشتند بر آورده نشده است تمام آرزوهای قبل از انتخابات شان به یخ نوشته و به آفتاب لوگر مانده شد اما بازهم سایه جنرال در شرایط موجود برای احیا این هویت غنیمت است بس بزرگ! امیدوارم با حمایت از جناب ایشان یک بار دیگر دام پهن شده غنی را از سر راه دوستم بردارند در غیر آن تا پایان حکومت وحدت ملی این نقشه از سوی این صیادان ماهرتطبیق خواهد شد و دیگر چنین رهبری با این همه ابهت در میان ما نخواهد بود.

عصمت الله  راغب
23/10/94