آرشیف

2017-3-19

مسعود حداد

اسیر

بگذرم از جان خود، اما زجانان هیچ وقت
ترک دین خواهم نمود ،اما زایمان هیچ وقت

جستجو کردم خدارا ،  در جهانِ دیگران
دروجودخویش یافتم، دور ازجان هیچ وقت

همچو منصوری که گفتا ، من خدایم ای امیر !
بوسه بر داری زنم، اما به خاقان هیچ وقت

بر دمِ تیغ عدالت ، میکشم مردانه  وار
ظالمان رایک به یک و، ناتوانان هیچ وقت

چون اسیر زلف یارم، می تپم بی دست وپا
ترسم از ابرو  بُوَد  ، تیرِ مژگان هیچ وقت

بلبل از باغم پریدو  ، هم  پرستو  کوچ کرد
شکوه از قمری نمایم، عندلیبان هیچ وقت

مسعود حداد
  17مارچ 2017