آرشیف

2018-2-3

فضل الرحمن فاضل

استاد فقیری مؤمن متواضع و روایتگر صادق

با شادروان استاد محمد نسیم (شریف الله) فقیری نخستین بار، در سال 1359 هجری خورشیدی، معرفت حاصل کردم ، در  ایامی که جریدهء مجاهد را همراه با آقای ملکزاد ، در لاهور به چاپ می رساندیم و استاد فقیری  به خاطر درمان تکلیف قلبی اش می خواست به  دهلی جدید برود، اما دقیق به یادم نمانده است که سفرش به دهلی صورت گرفت و یا خیر؟
از همان دوران به بعد، او را مبارز آگاه، سخنور آتشین زبان و فصیح  و نویسندهء ژرف نگر و باریک بین یافتم.

به یاد می آورم که  در شماره های نخستین ماهنامهء " میثاق خون" سلسلهء مقالات داکتر صاحب شیر احمد نصری حقشناس را تحت عنوان " جنایات شوروی در افغانستان"  به چاپ می رساندیم و همزمان مقاله ای را تحت عنوان " آیا  شوروی اتحاد او روسیه یو شی دی؟"را چاپ کرده بودیم. طبعا در مطبوعات  دوران جهاد، کاربرد واژهء " روس ها" و "روس" عامتر بود و  مجاهدان و مبارزان  "اتحاد شوروی" را هم نام تحمیلی  ای می دانستند که مسکو بر سایر جمهوریت های قلمرو خویش ، اطلاق کرده است..
فقیری صاحب  با اشاره به مقالهء  " آیا  شوروی اتحاد او روسیه یو شی دی؟" گفت:  بایست "جنایات روسها در افغانستان نوشت" نه  " جنایات شوروی در افغانستان".
این نظر معقول، مورد پسند همه، به ویژه داکتر صاحب حقشناس قرار گرفت تا جایی که موصوف وقتی که کتابش را به چاپ رساند ، آن را " جنایات روس در افغانستان  از امیر دوست محمد خان تا ببرک" نامید.
استاد فقیری مطالعات و شناخت عمیقی از جریان‌های سیاسی ایران داشت ، باری سابقهء تاریخی احزاب ، سازمان های سیاسی،  شخصیت های مشهور  و حتی روزنامه و نشریه های جریان چپ  ایران را در یک سخنرانی جامع ، در جمع مجاهدان چنان به معرفی گرفت که همه شنوندگان گویی چند کتاب را  در مورد احزاب و سازمان های چپی ایران مطالعه کرده باشند . در همین ارتباط وقتی که در شماره ماه دلو سال 1359 هجری خورشیدی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، آقای عماد الدین وثیق  مدیر مسئول ماهنامهء " میثاق خون" ، سرمقاله ای نگاشت وما در آن شمارهء مجله، فوتوی ابوالحسن بنی صدر نخسیتن رئیس جمهوری  اسلامی ایران به چاپ رسانده بودیم و زیر عکس با خط برجسته و خوش نستعلیق  نگاشته شده بود: " ابو الحسن بنی صدر رئیس جمهور محبوب ایران"  از آنجایی که استاد فقیری شناخت عمیقی  از ایران و افکار عامهء شهروندانش داشت، در شرایط آن روزی این لقب را از طرف  ماهنامهء میثاق خون "حاتم بخشی" پنداشته ، اعتراض کرد و این حرف او چندی بعد، به حقیقت پیوست و اکثریت اعضای مجلس ایران به " عدم کفایت سیاسی " نخستین رئیس جمهوری یعنی "بنی صدر"، رأی دادند.
در سال های 1365 و 1366 هجری خورشدی که اینجانب مدیر مسئول ماهنامهء"میثاق خون " بودم و بایست سرمقاله های آن را می‌نوشتم، بناءً با درنظرداشت همین دقت نظر استاد فقیری، حتما سرمقاله را بعد از نگارش ، جهت ملاحظهء استاد فقیری تقدیم موصوف می نمودم و به نظر صائب او باور داشتم و تایید او برایم "حجت" بود.
از دقت نظر وباریک بینی های او این مثال قابل یادآوری است که  در بخش اخبار جریدهء "مجاهد" باری این خبر به نشر رسیده بود که: " مجاهدین بر پوسته های امنیتی رژیم کابل یورش بردند…" استاد فقیری با خواندن آن خبر،  یادآور شد که اگرچه پوسته هایی  را که رژیم کابل  به نام "امنیت" افراز کرده است، همه ضد امنیت مردم است  و برای اسارت ایشان ؛ اما  وقتی آن را "پوسته های امنیتی"  می خوانیم درحقیقت یورش مجاهدین به آن "اقدام ضد امنیتی" تلقی می گردد، بایست  پوسته های" به اصلاح امنیتی" گفته شود و حتی حزب دیموکراتیک خلق را تصحیح  می کرد  و " به اصطلاح  حزب  دموکراتیک ! خلق !" می‌نگاشت.
استاد  فقیری با وجودی که از نگاه تفاوت سنی، از من  فقط یک  یا دو سال بزرگتر بود، اما من او را به مثابهء استاد خود می‌پنداشتم و می‌پندارم  و   همیش در نبشته های خویش از نظرات سودمند او ، بهرهء وافر  برده ام .
سی سال قبل در سال 1366 هجری خورشیدی  که کتاب " السیرة النبویة ؛ دروس و عبر" را تحت عنوان " درس ها و اندرزهایی از سیرت نبوی " ترجمه و آن را آماده چاپ می ساختم، جهت ملاحظه، به استاد فقیری تقدیم داشتم . من در پایان  پیشگفتار خود نوشته بودم: " خدا کند برادران مسلمان با وجود نارسایی های عبارات ترجمه، ازین کتاب، استفادۀ شایان نمایند."
 استاد فقیری واژهء " خواهران" را نیز به آن افزود و آن عبارت را چنین تصحیح کرد: "خدا کند برادران و خواهران مسلمان با وجود نارسایی های عبارات ترجمه، ازین کتاب، استفادۀ شایان نمایند."
 در برج عقرب سال 1375 هجری خورشیدی ، همراه با آقای عتیق الله خالد جهت رساندن یک "پیام" به فرمانده و امیر مجاهدان حوزهء جنوب غرب کشور امیر صاحب محمد اسماعیل خان ، سفری به  "مشهد مقدس"  داشتم  و استاد فقیری در آن زمان  جنرالقونسل افغانستان در " مشهد"  بود و  من در آن دوران مسئولیت هفته نامهء "میزان" را در  دهلی جدید بر عهده داشتم و باز هم برای اینکه از رهنمود های او بی‌‌بهره نمانم، سرمقاله ای را که تحت عنوان "   طرح غیر نظامی شدن کابل  "  را نوشته بودم  و قبل از ارسال از  طریق "فکس" به دهلی، آن را به ملاحظهء استاد فقیری رساندم و موصوف  با دقتی که  داشت، نظریات  سودمندی  برای بهتر شدن آن ارائه داشت و هرگاه که  آن نوشته را بخوانم،رهنمایی های استاد فقیری پیش نظرم ، مجسم می شود و اینکه  او ما را به آرامگاه حماسهء سرای بزرگ زبان"فارسی" زبان مشترک ما، ایرانیان و تاجیکستانی ها و بخش بزرگی از گسترهء خاکی ، یعنی حکیم طوسی ابوالقاسم فردوسی برد، در پهلوی همه مهمان نوازی، این لطف او هم فراموشی ناپذیر است.
استاد فقیری  شخصیت صریح اللهجه بود، در مسائل سرنوشت ساز وقتی که مورد مشورت قرار می گرفت ، حرف دلش  را می‌زد . به یاد می‌آورم که  چند ماه قبل از  انتخابات  سال 1388 هجری خورشیدی،  استاد شهید پروفیسور برهان الدین ربانی شمار انگشت شماری از اعضای جمعیت اسلامی افغانستان را امثال آقایان استاد سید عنایت الله شاداب، استاد محمد نسیم فقیری، عبد الستار مراد،  عبد الشکور واقف حکیمی،  واصل نور مهمند، محمد صدیق چکری، عبد القیوم ملکزاد ، عبد الحفیظ منصور و اینجانب را به دفتر فرهنگی جمعیت اسلامی  فرا  خواند و یادآور شد که : انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و دو برادر آقایان احمد ضیا مسعود و داکتر عبد الله  هر دو علاقمند اند تا در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شوند، نظر شما در مورد چیست و از کدام شان حمایت صورت گیرد و جمعیت کدام یک را انتخاب کند؟
در این جمع حاضران نظرات خود را بیان داشتند ؛ اما یگانه کسی که با صراحت و وضاحت بیشتر حرف زد و نامزدی داکتر عبد الله را تایید کرد، استاد محمد نسیم فقیری بود که با سپری شدن تقریبا یک دهه  و شهادت استاد شهید و وفات استاد فقیری، من نمی توانم آن جملهء صریحی که او گفت  ، امروز آن را  یادآور گردم. ناگفته نماند که همنواترین افراد در آن جمع با استاد فقیری من بودم که با صراحت از رای او  پشتیانی کردم و در همنوایی با استاد فقیری، پرسشی  را  مطرح کردم که به خاطر رعایت امانت مسائل مطرح شده در آن مجلس، اکنون نمی توانم آن را تکرار کنم.!!
یکی از خوبی های استاد فقیری بر خلاف عده ای چون من  که بر حافظه اتکا می کنند و رویدادها را ثبت نمی‌نمایند این است که موصوف ملاحظات روزانه و آنچه  از اخبار و رویدادها  می‌شنید با دقت در کتابچهء یادداشتش ثبت می کرد و حین روایت حادثه ای و نگارش مقاله ای ، از یادداشت های قبلی خویش استمداد می جست و در نقل حوادث، او روایتگر صادق و راستین  رویدادهای  تاریخ مبارزه، هجرت و جهاد  مردم افغانستان بود.
 استاد فقیری با  وجودی که ادیب چیره دستی بود و به زبان های پشتو و فارسی عمیق و زیبا  و شیوا می‌نوشت و گاهی شعر سپید و مقفّی هم ، به هر دو زبان ، می سرود ، اما  در نوشته هایش برای انتقال پیام به شنونده و خواننده، حرف های چند پهلو نمی نگاشت و هدف خود را  صریح و گویا بیان می‌کرد تا خواننده از آن ، بهره بیشتر برد.
از دوستان و شاگردتان استاد فقیری، از خانوادهء  ار جمند او ، به ویژه از فرزند رشید او  آقای مصدق فقیری، آرزومندم، نبشته های استاد فقیری را که میراث فکری او به نسل حاضر و فردای افغانستان است، به گردآوری آن ، همت گمارند و در مجموعه هایی به چاپ رسانند.
روان استاد محمد نسیم فقیری آن مؤمن متواضع، مبارز پیشگام و همنوای راستین جهاد و مبارزهء مردم افغانستان شاد  و بهشت برین نصیب او باد!
اللهم احشره واحشرنا مع الأنبیاء والصدیقین و الشهداء والصالحین و حسن أولئک رفیقا.  آمین. 
 
***