آرشیف

2017-1-4

عصمت الله راغب

استاد عطا به حق نمی رسد!

راهی را که استاد عطا اخیراً بخاطر به دست آوردن امتیازات تاجیکان از حکومت وحدت ملی پیش گرفته است به پایان نخواهد رسید. من فکر می کنم اگر استاد عطا واقعاً در پی امتیاز گیرهای شخصی نمی بود و این حق خواهیی را که امروز برای پیشبرد بازی با ارگ شعار خود ساخته برای قوم تاجیک می بود، آقای نور باید باب گفتگو را از مجرای ریاست اجرایه باز می کرد و این مقام را مطابق توافقنامه حکومت وحدت ملی به پست صدارت ارتقا می داد، زیرا ریاست اجرایه به هر تناسب که است به عنوان یک نهاد و سیستم  به مراتب نسبت به  یک فرد (نور) مشروعیت و تاثیر بیشتری روی تعاملات سیاسی با تیم ارگ داشت. ریاست اجرایه برای آنهایی که هنوز در کشور مثل افغانستان به چشم بیگانه و اغیار دیده می شوند یک فرصت بسیار مناسب برای بیرون رفت از تمرکز قدرت بود، نه تنها برای تاجیکان؛ بلکه برای سایر هویت های که هنوز واجد شرایط رهبری افغانستان شناخته نمی شوند با پیش آمدن این فرصت از مقام ریاست اجراییه حمایت می کردند تا در آینده ها خودشان را در بلندای قلمرو قدرت شامل می دیدند که متاسفانه با اجرایی شدن این فرصت تاخیر کردند و استاد عطا هم غیر شعوری این آب زلال را بدستان خود گل آلود کرد.
استاد عطا با این اقدام خودسرانه اش که نه اعضای حزبی اش را اهل مشوره دید و نه هم با ریاست اجرایه کدام اعتنایی نشان داد، تا اینجای کار مانند مار زخمی پیچ و تاب خورده ادامه داد و حالا هم واضح شد که آینده این مفاوضات به نتایج ملموسی دست نخواهند یافت.
شاید این اقدام در کوتاه مدت برای استاد عطا از آنجایی که رسانه های داخلی و بین المللی به سراغش می شتابند یک شهرت  کذایی را نصیب کند؛ اماعاقبت این موضوع مثل اینست که برای به زمین زدن رقیب زیرپایش کلوخ بنشانید.
استاد عطا چرا بدون مشوره با اعضای برجسته جمعیت به خصوص پنجشیری ها دست به اقدام زد؟ پرسش این پاسخ این است؛ همانطوریکه همه مردم افغانستان در سطح کل شکایت از تمرکز قدرت آن هم به دست یک خاندان و یک گروه خاص دارند، استاد عطا هم در این مدت چهارده سال عین شکایت از تمرکز قدرت خاندان تاجیکی را به دست پنجشیری ها دارد، که این مسئله را هرازگاهی در مجالس اهل راز نیز به زبان آورده است. به پندار من خوب بود که استاد عطا در صورت که با دل و جان داعیه دار حق تاجیک تبارهای افغانستان  بود و دلش به محرومیت های آنهای که از سالیان متمادی در محرومیت و انزوای سیاسی می سوزند  می سازند، می سوخت، این موضوع را در همان اوج قدرت نمایی های پنجشیری ها بلند می کرد، حالا که پنجشیری ها از یک قدرت نیم بند هم برخوردار نیستند و جای تمام رهبران پنجشیری را چهره های نوظهوری که تا دیروز برای سنگ و چوب افغانستان ناشناخته بودند  بنام حنیف اتمر، سلام رحیمی، استانکزی، اکلیل حکیمی… گرفته است، دیگر از حق تاجیک حرف به زبان آوردن آن هم شکستن انحصار قدرت تاجیک ها از دره ی پنجشیر اصلاً هیچ سودی را به صاحب اش نمی رساند. بجای آن بهتر است همه باهم برای شکست تاریخی تان بطور دست جمعی گریه کنید. کوهنوردی و زحمت را شما کشیدید مزد را دیگران گرفت.    
بزرگان پنجشیر هم از حقانیت موضوع آگاه اند و به درستی می دانند که استاد عطا در پی چی است و از همین جهت در این نقطه اساس که استاد عطا در حال غرق شدن است بجای اینکه برای نجات اش از این سیاست سیاه یاری اش کنند بیشتر در انتظار….. هستند.
اکنون مشکلات زیادی دامنگیر استاد عطا شده است، از یک طرف درگیری و مقابله با جنرال دوستم از سویی دیگر، نادیده گرفتن اعضای برجسته جمعیت و پنجشیری ها، وی را در مقابل ارگ خیلی سبک و بی پایه جلوه داده است. غنی که برای زمینگیر ساختن امپراتور در انتظار چنین فرصت های بود اکنون فرصت کافی به دست آورده است  تا امپراتور را به قول استاد سیاف ماننده گنجشکک نیمه جان در دست خود بگیرد و اجازه نفس کشیدن را ندهد.
جان کلام اینکه؛ این هیاهو کار را بجای نمی برد خوب است که برای حق خواهی بار دیگر متحد شوید اگر به راستی منظوربدست آوردن حق تاجیک تبار هاست پس دوباره برای تقویت ریاست اجرایه کمر حمایت به بندید پیروزی شما در اتحاد شماست در غیر آن هرچه پیشتر بروید ذلیل تر می شوید.
………………
پ.ن: پس از یک عالم هیاهوی آخر هم هدف استاد در انتخابات آینده معاون شدن بوده! توبه

بااحترام
عصمت الله راغب
15 جدی