آرشیف

2015-1-25

عبدالواحید رفیعی

ازدواج اطفال سناریوی تــــراژیــــک !

 

ازدواج درقریه جات کشورشکل یک معامله را به خود گرفته است ، که درآن اطفال خصوصا دختران وسیله این معامله اند. از آنجاکه مردم فقیرقریه جات دراثر چندین سال خشک سالی ونبودکا ر وعدم محصول زراعتی ، عایدات دیگری ندارند واز این حوادث روزبه روز فقیر تر شده می روند ،دختر فروشی ممری برای معیشت وگذران زندگی شده است . به همین علت است که هرچه به قریه جات فقیرتر می رویم قیمت دختران گرانتر می شود وسن ازدواج نیز پایین تر می آید . بالا ترین قیمت ها برای دختران درمحروم ترین ولسوالی ها است مثلادرمرکز هرات آنچه که پیشکش گفته می شود از دولک تا 4 لک افغانی است، بسته به انکه دخترازکدام طبقه اجتماع بوده  و ازچه پایه اجتماعی برخوردارباشد . ولی  درولسوالی فارسی ولایت هرات که از محرومترین وفقیرترین ولسوالی های این ولایت است ، قیمت یک دختر از شش لک افغانی (12هزاردالر) شروع وحتی تا ده لک افغانی (بیست هزاردالر ) هم معامله یا به قول اهالی شیرنی خوری می شود  .درقریه جات چخچران ازولایت غورعبارت " ده تایی " رایج است.   "ده تایی "دربدل یک دخترعبارت است از صد راس گوسفند ، 20 راس گاو ویک لک افغانی پول نقد به اضافه دوصد متر تکه  .  از آنجاکه  دامادانی که تن به این گونه ازدواج می دهند نیزاز همین قریه جات است ، تبعا مبلغ مذکور رانقدا ندارند ونمی توانند که بپردازند ، بلکه آنچه که رایج است ، به صورت کم کم وتدریجی کارکرده به خسُرمی پردازند . مثلا دختری را به عقد درمی آورند وطی سالها کارورنج وگاهی مزدوری برای پدردختر،بهای آنرا به مدت ده سال وگاهی 15 سال طول می کشد تا پرداخته می رود . مثل جنسی که به صورت قسطی خریده باشند . با این تفاوت که درجنس قسطی ،جنس را می گیرند بعد قسط پرداخته می شود، ولی دراین معامله تا زمانیکه قیمت تعهد شد ه ؛ کمال وتمام پرداخته نشده است ، عروسی درکارنیست . به همین دلیل است که دراکثرقریه جات حوزه جنوب غرب مثل فراه وهرات … دخترانی است که درخانه پدر صاحب چندین اولاد ازشوهرش می شوند ولی عروسی نشده است ،چراکه بهای آن از طرف داماد تکمیل پرداخت  نشده است . نمونه های آن را در ولسوالی شیندند  فارسی ولایت هرات ونیز درولسوالی های بادغیس وغوروفراه به وفور می توان دید . این درحالی است که درماده 68 قانون مدنی افغانستان چنین آمده است :

"هرگاه درعقد ازدواج شرطی گذاشته شود که مخالف قانون واهداف ازدواج باشد ، عقد صحیح وشرط باطل پنداشته میشود ."

 از طرفی با توجه به وضیعت درآمد مردم درقریه جات می توان این شرط را از شروط محال دانست. چرا که پیداکردن هزینه شش لک افغانی با توجه به بی کاری حاکم درقریه جات که درآمد روزانه یک نفر به بیست افغانی نمی رسد  تقریبا نزدیک به  محال است. که دراین صورت طبق ماده 67 حتی می توان گفت عقد باطل است :

 درماده 67 قانون مدنی افغانستان چنین آمده است  :" ازدواج درصورت تعلیق آن به شرط غیرمحقق یا مضاف ساختن آن بزمان آینده عقد شده نمیتواند ."

ازآنجا که معمولاومطابق عرف رایج درکشور ، پدرولی تام فرزنداست واین ولایت را به غلط از شریعت گرفته است،  این عنعنه یعنی دخترفروشی به یک فرهنگ دینی تبدیل شده است .می دانیم که  براساس قوانین شرع والدین خصوصا پدر تا سن بلوغ ولی تام فرزنداست. از آنجاکه  این دختران اکثرا درزیر سن ده سالگی به عقد در می آیند ،این ولایت و وکالت شرعی را والدین برای همیشه  دارند. دراین صورت توجیه شرعی برای بردگی دختران همیشه وجود دارد ودراین کار ملا های محلی نقش مهمی دارند . چرا که اکثر این مردم با باورهای قوی شرعی دست به این کار می زنند وملاهای محل با عقد ونکاهی که می پیوندند، توجیه گرشرعی این معامله اند وبا تایید خود این کاررا صورت شرعی می دهند . واین باورهای غلط را ملاها با عقد ونکاحی که می پیوندند اکثرا تایید میکنند . واین ملا ها نیزیا نمی دانند یا می دانند ولی دربرابر عرف غالب که رنگ دینی دارد کوتاه آمده سکوت می کنند ، چون از همین راه معیشت میکنند . معیشت از طریق شرعی سازی باورهای عرفی ورسم های رایج مردم .این درحالی است که متاسفانه قانون هم تا حدی دراین کار از پدرحمایت میکند .چراکه درماده 71 قانون مدنی افغانستان چنین آمده است :"1- هرگاه دختر سن مندرج ماده 70این قانون را(16سالگی ) را تکمیل نکرده باشد ،عقد ازدواج وی تنها توسط پدر صحیح التصرف یا محکمه باصلاحیت صورت گرفته می تواند ."

2- عقد نکاح صغیره کمتراز15 سال بهیچ وجه جوازندارد "

ماده 70 درمورد سن ازدواج چنین صراحت دارد ::" اهلیت ازدواج وقتی کامل می گردد که ذکورسن 18 واناث شانزده سالگی را تکمیل کرده باشد ."

درمورد قریب به 90 درصد ازدواج های رایج درقریه جات می توانیم به جرات بگوییم که به صورت دایم این ماده با استفاده از ماده 71 نقض می شود . از طرفی خیلی ازملا ها دلایل شرعی ومستند نیز دراین موارد ارائه می کنند که عبارت از سیره نبوی درموردعقد زنانش خصوصا عایشه است . که گفته می شود پیامبر اسلام حضرت عایشه را در9 سالگی به عقد خود درآورد ه است وبا این باور این عمل را عین سنت رسول الله می دانند .ونیز باورهای غلط دیگری درمیان مردم وجود داردکه این رواج ناپسند را توجیه پذیرمیکند .از جمله گفته می شود که اگر با کلاه خود به جان یک دختر بزنی واو نیافتاد ،زمانی است که دختررا  باید شوهرداد . ونیز گفته می شود که کسی سنت پیامبر را به جا آورده که دخترش درخانه پدرخون حیض نبیند . وبدتر انکه گفته می شود هربار که دختر درخانه پدر خون حیض بیند یک خون کرده است یا مرتکب یک قتل شده است . وازاین قبیل حرفها ……..

ازطرفی درهیچ یک از ازدواجهای رایج در قریه جات نظر ورضایت دختر خواسته نمی شود واصلا به نظرآنان اهمیت داده نمی شود که خلاف یند سه ماده بیست وسوم  میثاق بین اللملی حقوق مدنی سیاسی است "که درآن چنین آمده است :

"1- خانواده عنصر طبیعی واساسی جامعه است واستحقاق حمایت جامعه وحکومت رادارد .

2- حق نکاح وتشکیل خانواده برای زنان ومردان از زمانیکه به سن ازدواج می رسند به رسمیت شناخته می شود .

3- هیچ نکاحی بدون رضایت آزادانه وکامل طرفین ان منعقد نمی شود .

دولت ها ی طرف این میثاق تدابیر مقتضی به منظور تامین تساوی حقوق ومسولیت های زوجین درومورد ازدواج درمدت زوجیت وهنگام انحلال آن اتخاذ خواهند کرد . درصورت انحلال ازدواج پیش بینی هایی برای تامین حمایت لازم از اطفال بعمل خواهند آورد ."

ونیز خلاف ماده شانزده هم اعلامیه جهانی حقوق بشر است که چنین صراحت دارد :

"هرزن ومردی بالغی حق دارد بدون هیچگونه محدودیتی از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت ، یا مذهب با همدیگر زناشویی کنند وتشکیل خانواده دهند .درتمام مدت زناشویی وهنگام انحلال آن زن وشهردرکلیه امورمربوط به ازدواج ، دارای حقوق مساوی می باشند . ازدواج باید با رضایت کامل وآزاد انه زن مرد واقع شود ".

بدین صورت است که  بیشتر اطفال خصوصا دختران  مجبور می شوند به صورت ازدواج اجباری وادار به ازدواج شوند که این عمل عمدتا به صورت های زیر اتفاق می افتاد :

مبادله  –تبادله از رایج ترین روش ها درقریه جات محروم است که یک راه حل مناسب برای ازدواج درمیان فامیل های فقیر است . چراکه دراین صورت دوخانواده صاحب عروس می شوند بدون پرداخت وجه مالی . ولی گاهی پدران از این روش سواستفاده کرده دخترش را برای خودش مبادله میکنند.دراکثر موارد برخورده ایم که پدری دخترده ساله اش را داده برای خود ش زن دوم وسوم را آورده است .

برای حل منازعه مجبوربه ازدواج می شوند – این موارد بسیار کم است ولی وجود دارد. اما برای حل یک منازعه عادی مثلا سر زمین ، جان یک انسان را قربانی میکنند که خود نقض صریح حقوق بشر بوده ویک نوع تبعیض ناروا دربرابرزنان است .

ولی از رایج ترین نوع دخترفروشی دادن دختردربدل پول است که برای حل مشکلا ت اقتصادی ازقبیل پرداخت قرض ، داده می شود – این روش نیز زیاد دیده می شود که مردم دربدل قرض های خود دخترش را می دهد یا برا ی حل مشکلات اقتصادی دخرانشان را می فروشند .

این مورد زمینه استثمار دخترا ن را برای افراد محدودی که توان مالی دارند از جمله ارباب های قریه جات فراهم میکند . چون تمام دارایی یک قریه درکیسه ارباب خلاصه می شود . ارباب ها نیز از این فرصت استفاده کرده هرکدام بیش از پنج زن وشش زن و نه زن  وحتی 18 زن را به عقد خود درمی آورند . به صورت نمونه دریکی از قریه جات مردی شش زن داشت که کوچکترین او حدود 13 ساله بود بزرکتریین اش شاید 50 ساله درقریه ای اربابی یک نامزد دارد که حدود هشت ساله است وخودش قبلا نه زن داشته است.  درقریه ای مردی پنج زن داشت که پنجمی را با حیله شرعی طلاق داده بود ولی درخانه از او نگهداری میکرد . دریکی از قریه جات اربابی نه زن گرفته بود که ادعا داشت پدرش 18 زن داشته است . از این نه تا زن ، پنج تای آن همین اکنون زنده وبرحال ودرخدمت شوهر قرار داشت . این درحالی است که شریعت بیش از چهار زن را اجازه نداده است ……

از این موارد درقریه جات وطن به وفور دیده می شود ایجاب میکند گروههای مدافع حقوق زنان به آگاهی عامه خصوصا برای مردان درزمینه بیشتر فعالیت کنند