آرشیف

2015-1-14

الـله مدد احمدی

آيـا حاكمـيت قانـون در كشـور تـا آن حـد كـه لازم اسـت عمـلي شـده؟

 
اين سوال است كه تا هنوز پاسخ روشن وقناعت بخش در اين زميـنه به مـردم داده نـشده اســت پنج سال قبل بتاريخ 6 دلو 1383 قانون اساسي افغانستان از سـوي رئيـس جمـهور كشـور آقاي كرزي توشيح گرديد كه از همان تاريخ به بعد بحيث مهمترين سند تقنيني دولت بشمار ميرود كه همه قوانين نافذه كشور سر چشمه از همين ميگيرد .ولي آنچه در خور اهميت است همانا عملي شدن اين قانون است كه آيا تا هنوز كار هاي كـه صـورت گرفـته اسـت موافـق ومطـابق به مـاده هاي قانون اساسي كشور بـوده اسـت وياخـير ؟جـواب ايـن نوع سـوالات طوريـكه براي همـه ما وشما هويدا وآشـكارا است مـتاسـفانه حـتي از سـوي كسانـيكه خـودي شان در تدقـيق وتصـويب قانون دست داشته اند عمـلي نگرديده است چـه جـاي كه از طـرف ديگـران عمـلي گرديـده باشـد مدت پنج سال كه از توشيح اين قانون ميگذرد جز از شـعار ونوشـته كردن بـروي صفـحه كاغذ كـدام دست آورد قابل ملاحظه مشاهده نگرديـده است بـدون از چـند مـوارد انـگشت شمـاري كـه درمقايـسه با ديگر ماده هاي قانون اسـاسي فيـصدي ناچـيز را نـشان ميدهـد .آيا درمـورد پــياده نـمودن قانون دركشـور تـنها يـك نهاد مسـئول اسـت ويا اينكه تمـاما باشـنده گان آن كشور ؟بـلي يقـينا تـماما شهروندان كشور مكلفيت ومسئوليت دارند بخاطري اينكه خوبتر بتوانند ادامه حيات نمايـند با يـد از اين قانون حراست نـموده وآنرا درحياتي اجتـماعي ؛اقتـصادي وسياسـي خويـش عـملي نمايـند .اما در كشور ما افغانستان از نهـاد هاي حراسـت از قانـون گرفـته تا عامـه مـردم ايـن قانـون را ناديـده گرفته وخود سـبب نقض صريـح آن شده از همين جهت اسـت كـه هـزاران هزار مشكل دامـن گيري اين مردم شده وحـتي روز بـروز اوضـاع وخيم ترشـده مـيرود ومـردم روز بـروز از دولت فاصله گرفته وبه صفوف كسانيكه در اين كـشور جـز از دربـدري بد بخـتي چيزي ديـگري را بـه ارمغان نمي ياورند مي پيوندند .اگر وضع به همين حالت ادامه پـيدا بكـند نه تـنها اينكه موفقـيت از آن مانيست بلكه بيشتر از اين كرده ذلت نصـيب ما خواهـد شد اگر هـر ارگان خـود را مـسئول ومكلف بداند واين را وجيبه خود بداند كه من در برابر خود ودر برابر وطن خود چه مسئوليتي دارم واگـر كـاري شـر وناسـزاي را مـي بيـند كـه يــك هـم وطـن ديگر ما انـجام مـيدهد مانـع آن گردد وآنرا بفهماند كه تخلف ورزيدن از قانون چه جزاي سنگين وچه عواقب خـطرناك وجـبران ناپذير دارد من يقين دارم كه بمدت نه چـندان دور از اين حـالت كـه ما داريـم عوض خواهـد شـد وجايـش را صلح صفا وصميميت وبا لآخـره عدالت مـتوازن وانكـشاف همه جانبه نصـيب ما خواهد شـد واگر نه اينـكه كـما فـي السابق هـر كس هرچـه دلـش خواســت بــدون اينـكه درقــبال انـجام دادن همچـو اعمال ناشائسته مجازات باشـد وجود داشـت نتيـجه اش همين است كه افـراد قـطاع الطريـق ؛قاچاق چي؛آدم ربا ؛اشخاص متخلف ازقانون ؛وحتي گـروه هاي غير مسـئول ومـسلح درجامـعه ازدياد ميابد وسر انجام باعث اين ميشود كـه در اين كـشور امنـيت نسـبي كه تا هـنوز با مصـارف هنگفت ونا شـماري رونـما گرديـده اسـت دوبـاره از بـين برود ومـردم باري ديـگر به يـك حـالـت بحراني وجبران ناپذيـر مواجه گردند كه آنـوقت بــيرون شدن از ايـن گرداب عميق وجبران كـردن آن مـشكل خواهـد بـود .
اما راه هاي حل زيـاد وجـود دارد كـه همـزمـان بـا مـراعــات كـردن آن ميـشود جـلوي همـچو نـا بسـامـاني هـاي كـه تـا هنـوز اتـفاق افـتاده ويـا درحـال اتـفاق افتـادن اسـت گـرفت .
1-قوه قضائيه اولتر از همه دراين راسـتا نقـش بسـيار ارزنـده وبـارز دارد بطـور مـثال اگـر هـر دعوي كه خواه آن جزائي باشد ويا حقوقي شخص مسئول خود را مكلف ومسئول بداند بر اينكه من هم يك شهر وند اين كشور وايـن جامعه هستم ورسـالت مـن است كه مـسئوليـت كـه بر مـن واگذار گرديده است آنرا بوجه احسن انجام بدهـم تا اينـكه هم خـودم وهم ديـگران در يك آرامـش نسـبي زيسـت نمـائـيم .
2-قوه اجرائيه است كه درپياده كردن اين قانـون در حـيات انـسانها نقـش ارزنـده دارد بيشـتر از ديگران نيروهاي امنيتي مكلـفيت دارند كه جلوي اين قانون شكـني هارا گرفـته نه اينـكه امـروزه بري كه خـود سـبب نقـض صـريح قانـون گردنـد ميـتواند در كا هـش همـچو نا هنـجاري ها مفـيد وارزنـده واقـع گـردد .
 3- قوه مقننه ميتواند با تصميمات همه جانبه ورعايت انكشاف متوازن در پياده كردن قانون در اجتماع نقش موئثر داشته باشد چون كسانيكه بصفت وكيل ونماينده مردم انتـخاب ميـگردند آنـها از همه كس كرده مسئوليت بس بزرگ را بخاطـري رفاه مـردم بعهده دارند كه درايـن زميـنه كار هـاي مثـمررا  انـجام دهـند .
4- از همه مهم تر باشنده گان يك جامـعه بيشـتر از هـمه مسـئوليت دارند بخاطـري اينكه خوبـتر وبهـتر بـتوانـند در محـيط كـه آنـهازنـدگي ميكنـند زيـست نمايـند از ايـن قانـون حراسـت نمايـند .
ولي بخاطـري كه مـردم آگاهـي كامـل از ايـن  مسـئوليت پـيدا بكـنند وجـيبه سـه قوه كـه در فـوق ذكرگرديده است ميباشد كه با طرح هاي موئثر وسازنده مردم را آگاه سـازند آنـوقت است كـه يك جامعه بسوي پيشرفت وترقي نائل ميايد وگرنـه قانـون جـز از يـك ورق كاغـذ سفـيد كدام چـيزي ديـگري نيـست ونه كـدام اهمـيت ميداشـته باشـد .
 
30/1/2009