آرشیف

2019-9-27

میرویس عبدالهی

*آنچه که مردم عادی باور دارند از کجا میایدت؟*

وقتی در این مقاله از مردم عادی حرف میزنیم، منظور کسانی است که سطح معمول و رایجی از زندگی، ثروت، رابطه عشقی و… دارند و یک فرد معمولی در جامعه محسوب میشوند. بدیهی است این فرد معمولی هم مانند همه، آرزوها، خواسته ها و اهدافی دارد. و این مقاله دقیقا قرار است به شما بگوید مانع شما در رسیدن به این اهداف چه چیزی بوده است.
انسان متولد شده در جامعه امروز(تفاوتی نمیکند در چه کشوری)، از لحظه تولد به دام رسومات، باورها، حرفها و طرز فکرهای عده ای باهوش تر می افتد و تمام زندگی او، عملا همانطور که آنها میخواهند جهت دهی میشود. چه لباسی بپوشد یا نپوشد، چه مسیری را در زندگی طی کند یا نکند، چه چیزی خوب و چه چیزی بد است،  چه طرز نگاه و باورهایی داشته باشد، خدا را چگونه ببیند یا اصلا به آن باور داشته باشد یا نه، جهان هستی را چگونه ببیند یا نبیند، در دانشگاه چه رشته ای بخواند و چه رشته ای نخواند، حتی اینکه ماستی که از سر کوچه میخرد تولید چه شرکتی و چه برندی باشد و چه چیزی بخرد و حتی چه زمانی آن چیز را بخرد یا اصلا فلان برند را نخرد، و هزاران ظرافت دیگر، همه و همه چیزهایی هستند که ذهن هایی باهوش تر، دائما به ذهن افراد معمولی جامعه تزریق میکنند. انگار مردم معمولی مانند عروسک هایی بیچاره و بی اراده هستند که عده ای باهوش تر، آنها را عروسک گردانی میکنند. این ذهن های باهوش تر، همواره از دید شما نهان هستند یا اینکه ممکن است از سیاست مداران، ثروتمندان یا افراد مختلف در جامعه باشند(حتی میتواند یک شرکت تولید ماست باشد که میخواهد ماستش را به شما بفروشد!) و جالب اینکه معمولا در پشت پرده باقی میمانند و شما هرگز تصور نمیکنید که آنها هستند که زندگی عموم را اینگونه بالا و پایین میکنند. ممکن است سوال کنید ابزار این افراد برای کنترل شما چیست ؟ پاسخ همان ارزشمندترین علمی است که عمیق ترین اسرار خلقت و بودن در همین لحظه نیز در آن تجمع میابد، یعنی علم و اصول خاص و اثر گذاری و کنترل ذهن( مشابه هیپنوتیزم، آنچیزی که در فیلمها دیده اید نیست ! بحثی عمیق تر است). این عده آنقدر قدرت دارند که قیمتهای اجناس موجود در بازار را بالا پایین کنند(با دستکاری “عمدی” ذهن افراد و با هدف افزایش عطش و تقاضا برای یک جنس خاص). این ذهن های باهوش، حتی قادرند دقیقا نوعی از سبک زندگی را به ذهن افراد تزریق کنند که باعث تولید بیشترین منافع و سود برای خودشان میشود. اینها دقیقا مانند یک شرکت ظاهرا موجه در زمینه سیستم های امنیتی و دوربین مداربسته هستند(که همه تصور دارند برای فراهم سازی امنیت آمده اند)، ولی برای اینکه فروششان بیشتر شود، خودشان شبها کلاه سیاه به سر کرده و به دزدی از خانه های مردم میروند تا حس نا امنی و ترس از مورد سرقت واقع شدن، در ذهن عموم مردم شیوع یافته و در نتیجه مردم به سرعت بروند و از فروشگاه خود آنها سیستم های امنیتی و یا اسلحه بخرند و فروششان بیشتر شود(هدف اصلی شان همین است) !.
بنا بر این در قدرت نامحدود، آنچه میتوان گفت، این است که اگر عموم قصد دارند از کنترل این عده خلاص شوند و خودشان در کنار همین ذهن های باهوش تر بنشینند و سپس زندگی عموم را نیز به زیباترین شکل جهت دهند، چاره ای جز آشنایی *شک گرایی* ندارند. دقت کنید منظور، از شک گرایی ، یعنی ابتدا از مبانی باور و فکری خود شروع کنیم و از خود بپرسیم که چرا من چنین باورها و چنین انتخاب هایی دارم و برای هر کدام توجیه و علت کاملا منطقی  بیابیم ، اگر باور ها و سلایق ما از این چالش ها را به خوبی پشت سر گذاشتند ، کار پایان نپذیرفته بلکه این چرخه کاملا دائمی هست ، زیرا رسانه های مختلف در سرتاسر جهان، استاد اجرای کنترل افکار و سلایق و حتی احساسات  هستند. و جوری تکنیکها را اجرا میکنند که روحتان نیز خبردار نمیشود اما تمام زندگیتان بی آنکه بدانید، تحت تاثیر قرار میگیرد. تا زمانی که شک گرایی را یاد نگیرید و
هوشیاری خود را افزایش ندهید، غیر ممکن است بتوانید از سطح عادی جامعه خارج شوید. زیرا گویی تک تک آنچه در جامعه میبینید، فقط سیستمی کاملا مسموم و طراحی شده برای منافع عده ای باهوش تر است(قرار نیست بدبین شوید ! قرار است آگاه شوید !). و نجات از این چرخه که تماما مسموم است، فقط با آگاهی به تکنیکهایی است که آنها برای کنترل ذهن شما به کار میگیرند ممکن است.
مقلد نباشید ، طوطی که سخن ها را کپی می کند نباشید ، پنجره ی مغزتان را در دست ملایان حکومت شان قرار ندهید،  مطالعه کنید ، فلسفه بخوانید و تفکر فعال خود را ایجاد کنید.

✍عبداللهی