آرشیف
هشت ثور و پیامدهای آن
علم عبدالقدیر
هشت ثور بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ افغانستان، روزی است که ملت مسلمان و مجاهد افغانستان، پس از چهارده سال مبارزه و تحمل انواع قربانیها، در برابر تجاوز بزرگترین قدرت نظامی زمان به پیروزی رسید. اما با کمال تأسف، پس از ورود مجاهدین به کابل، بهدلیل نداشتن ظرفیت و آشنایی با حکومتداری، دچار اختلافات درونگروهی شدند.پیامد های این روز از اثر جنگ های تنظیمی به حدی شنیع وافتضاح آمیز است که وجدان وقلم انسان از روایت آن می شرمد. ومیتوان گفت شکل گیری وظهور طالبان بزرگترین پیامد هشم ثور بود
اینکه چرا اختلاف کردند، جنگیدند، بستند و آبروی جهاد و اسلام را با خاک یکسان کردند، دلایل زیادی دارد که نگاشتن آن نیازمند تألیف یک کتاب مستقل است؛ که از حوصله این بحث خارج است. تنها باید بهطور خلاصه واقعیتنگاری کرد. نویسندگان هر گروه باید خودشان اعتراف کنند و خود را نقد نمایند. وقتی ما قبل از دیگران قابل نقد هستیم، نباید فقط انگشت انتقاد را به سوی دیگران گرفت.
آیا روز هشت ثور قابل یادآوری و افتخار است؟
پاسخ این سوال هم نه وهم بلی است ، برای قدرتمندان واعضای بلند پایه حکومت استاد ربانی که در أنواع غصب وچور وعیش ونوش غرق بودن روز مبارک وبیاد ماندنی وپر افتخار است اما برای مجاهدین وورثه شهداء روز چپه شدن تشت رسوائی استبرای عدهای از مجاهدین که بهعنوان “رهبر” شناخته میشدند، روز هشت ثور ۱۳۷۱ روز تکیهزدن بر چوکی و قفلزدن بر دروازههای کوچهها و بازارهای کابل بهحساب میآید، نه روز پیروزی. هشت ثور روزی بود که بار سنگین مسئولیت بر شانههایی رهبران گروه های مختلف مجاهدین افتاد که ظرفیت تحمل آن را نداشتند و قامتشان زیر این بار خم شد.خلاصه بحق خون مردم مجاهد أفغانستان، بحق مردم زنده وبی دفاع أفغانستان، وبه ارزش های اسلام وجهاد خیلی ظلم وبیعدالتی شد نام وچهره مجاهد وإسلام بد نمایش داده شد.
اگر بگوییم جهاد افغانستان نتیجه و پیروزی نداشت، بیعدالتی بزرگی کردهایم. این جهاد یک ابرقدرت را به زانو درآورد و شکست تاریخیای بر جبین آن حک کرد. ملت مؤمن و مجاهد افغانستان با ایمان و شجاعت، لشکر خونخوار روس را شکست داد. روز فرار آخرین سرباز شوروی از افغانستان، یعنی ۲۶ دلو ۱۳۶۷ خورشیدی، روز واقعی پیروزی ملت مجاهد افغانستان بود؛ روزی که افغانستان از لوث وجود اشغالگران روس پاک شد و ملت افغانستان افتخار شکست غول استعمار سرخ را برای همیشه با خود دارد.
اما هشت ثور چه؟
هشت ثور ۱۳۷۱ از حیث پیامد، ادامهی کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ بود. پیامدی که نتیجهاش برای مردم افغانستان بدبختی، کشتار، بینظمی، خونریزی، چور و چپاول چوب دروازههای خانههای مردم کابل—بود. هشت ثور قسما نتیجهی قیام جنرال دوستم در شمال افغانستان بود. همان قیام باعث سقوط شمال شد و احمدشاه مسعود نیز از فرصت بهره گرفت و سوار بر تانکهای جنرال مؤمن اندرابی وقطعات نظامی جنرال دوستم وارد کابل شدیعنی انکار از نقش دوستم در شکل دهی هشت ثور کمی بی انصافی است..
بعد از تصرف کابل، بهجای تشکیل حکومت مقتدر و متمرکز، گروههای جهادی به گروههای قومی و مذهبی تبدیل شدند و هرکدام ارتباطاتی با شاخههایی از حزب دموکراتیک خلق و پرچم برقرار کردند. قدرت میان آنها بر مبنای همان تقسیمات قومی و سیاسی انتقال یافت. خلقیها که اکثراً پشتون بودند، در کنار گلبدین حکمتیار ایستادند؛ پرچمیها در کنار احمدشاه مسعود، و احزاب شیعه در غرب کابل سنگر گرفتند. سلاحهای روسی بهجای ادغام در ساختار ملی، در اختیار این گروهها قرار گرفت و جنگ ادامه یافت؛ میراث سال ۱۳۵۷ در سال ۱۳۷۱ نیز تداوم یافت و نتیجهاش برای مردم، بربادی، ویرانی، آوارگی، غارت و از بینرفتن داراییهای ملی شد.
پیامدها: ظهور طالبان بهعنوان بزرگترین پیامد حکومت مجاهدین
اعمال منفی مجاهدین، بهویژه در کابل وولایات و بهخصوص در قندهار، زمینهساز پیدایش طالبان شد. نکته قابل توجه اینکه حکومت مجاهدین به رهبری استاد ربانی و احمدشاه مسعود از ظهور طالبان در سپین بولدک قندهار استقبال کرد. در آن زمان بیانیههایی صادر شد، جلسات خوشآمدید برگزار گردید و طالبان بهعنوان “فرشتگان نجات”، “نیروهای خودجوش مردمی” و “پاکنفس” معرفی شدند. آمر مسعود که همه روسائی إدارات دولتی را به جبل السراج فرا خوانده بود وأوضاع را تحلیل میکرد این جملات را ( طالبان بر خواسته از مسجد، مردمان پاک ومتدین اند ومیشود بیایند حتی در حوزه های امنیتی کار کنند چون پاک نفس اند وقابل کنترول اند.بر خلاف گلبدین که توسط استخبارات پا کستان آموزش دیده وتمامیت خواه است…) این جملات چرب ونرم وخوشبینانه را گفت ومعمول بود که باید بلی میگفتیم وبعد در نیمه های راه که طرف کابل میرفتیم تبصره میکردیم ومیگفتیم چقدر معلومات دقیق دارد . خلاصه میتواند.
روایت ساده وبدون حاشیه وتحلیل.
از ذکر فجایع کابل وراه های منتهی به آن میگذریم فقط از مرکز ظهور طالبان صحبت میکنیم در تابستان سال ۱۳۷۳، طالبان با پاتکهای حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، که به چپاول مسافران در مسیر چمن-قندهار شهرت داشتند، درگیر شدند یعنی شخصی ملا عمر با گروپ همراه اش علیه قوماندانان زور گیر وچپاولگر قیام و آنها را در سپین بولدک خلع سلاح کردند. حکمتیار که در آن زمان در چهارآسیاب علیه حکومت استاد ربانی میجنگید، بیانیه صادر کرد که طالبان اجیران خارجیاند که توسط سفارت انگلیس، عربستان سعودی و پاکستان در کویته ساخته وسازماندهی شدهاند.
در همان روزها، هیئتی از طالبان به ریاست ملا محمد ربانی، معاون ملا محمد عمر، به کابل آمد و با استاد ربانی دیدار کرد.طبق روایت مرحوم عبدالعزیز مراد که در نشست ها شرکت داشت آنها گفتند با حکومت فعلی مخالفتی ندارند و دشمن اصلیشان گروه های مسلح راهزن وبطور خاص گروپ های حکمتیار است. آنان از استاد ربانی خواهان کمک برای خلع سلاح نیروهای حزب اسلامی در قندهار شدند وهدف شان این بود که ملا نقیب قوماندان قل اردو در کنار شان قرار گیرد. استاد ربانی نه تنها حمایت کرد، بلکه پول نقد نیز کمک کرد و به ملا نقیب، قوماندان قلاردوی قندهار، که از قوماندانان جمعیت اسلامی بوددستور داد با طالبان همکاری کند. این اقدام با استقبال گسترده مردم قندهار که از دست افراد مسلح به ستوه آمده بودند نیز روبهرو شد.
زمانی که طالبان به قندهار برگشتند، استاد ربانی یک مقدار پول توسط مولانا سخیداد فائز وزیرحج واوقاف آنزمان وعبدالرحیم قاضی زاده هراتی ودونفر دیگر مبلغ دو ملیارد افغانی پول آنزمان به سپین بولدک فرستاد و بیانیهای در ستایش از قیام طالبان صادر کرد.( این بیانیه استاد ربانی در حقیقت نا شیانه وواکنشی بود در مقابل بیانیه حکمتیار کلیمات اصلی این بیانیه( طالبان نیرو های خود جوش مردمی، فرشته های نجات ومجاهدین واقعی از بدنه همین مجاهدین اند) این بیانیه از طرف دارالانشاء جمعیت که من نویسنده معاون آن دفتر بودم در قالب یک بروشور چاپ ولی خیلی توزیع نشده بود. آمر مسعود نیز در جلسات خصوصی از طالبان حمایت میکرد و میگفت: «بگذار بیایند، ما آنها را کنترول میکنیم طالبان مدرسه ومسجد مردمان ساده اند.
در قندهار طالبان با همکاری ملا نقیب تمام جنگجویان حزب اسلامی وگروه های دیگر را خلع سلاح وقندهار را تصرف کردند، سپس قلاردو را از ملا نقیب نیز تسلیم گرفتند وبرای ملا نقیب چند نفر امنیتی دادند. وقتی خبر تصرف قندهار بشمول تسلیمی قل اردو به کابل رسید، از ریاستجمهوری دستور آمد که توزیع بروشورها متوقف شود ما هم بیانیه استاد ربانی را قفل کردیم چون استاد ربانی گفته بود باید در مورد طالبان با احتیاط برخورد کرد و خوشبینی ما خیلی صحی نیست.
طالبان بعد از تصفیه وتصرف قندهار ولایت زابل را بدون در گیری تسلیم گرفتند یعنی ولایت که هیچ با طالبان نجنگید ولایت زابل بود وقوماندان ارشد این ولایت را سلام راکتی نام داشت به طالبان پیوست.طالبان به سمت غزنی وهلمند مارش کردند که روایت جنگ های هلمند تا هرات بحث علیحده است.در غزنی قوماندانان حزب اسلامی در مقابل طالبان می جنگیدند وقاری بابا قوماندان حرکت انقلاب اسلامی بر خلاف توقع ومعمول با طالبان کمی جنگید وهم پیمان آمر مسعود بود. حکومت استاد ربانی حتی در عملیات نظامی در غزنی با طالبان همکاری کرد وخطوط مقدم جبهه جنگ را به نفع طالبان بمبارد میکرد. پس از شکست کامل حزب اسلامی در غزنی، طالبان از طریق میدان وردک به چهارآسیاب رسیدند و حکمتیاربه سمت ننگرهار فرار کرد. وزارت دفاع کاروانهایش را بمبارد کرد.
صبح فردای آن روز، احمدشاه مسعود بدون مشورت با استاد ربانی، به میدانشهر رفت و با طالبان دیدار کرد. طالبان همان پیشنهاد را به مسعود دادند که به ملا نقیب داده بودند: خلع سلاح کابل. مسعود تفنگچه خود را بهطور نمادین تسلیم کرد و وعده داد سلاحهای باقیمانده را نیز تحویل میدهد. اما شبانه فرمان مقاومت را صادر کرد و به گل حیدر دستور داد در چهارآسیاب سنگر بگیرد. نخستین فرمان رسمی مقاومت علیه طالبان در تیرماه ۱۳۷۴ صادر شد؛ یعنی زمانیکه طالبان تقریباً به دروازههای کابل رسیده بودند.
روش جنگی طالبان: طالبان فقط با کسی می جنگیدند که روبروی شان استاد بود در مقابل نیرو های دیگر نه شعار منفی میدادند ونه هم اعلان جنگ میکردند .مثلا وقتیکه علیه حزب اسلامی می جنگیدند با گروه های دیگر مدارامیکردند در حال که با همه به نوبت یکسان عمل کردند.مثلا تا رسیدن به کابل فقط علیه حزب اسلامی شعار میدادند ومی جنگیدند وبعد از رسیدن به کابل .جمعیت وحزب وحدت مزاری روبروی شان بود که اول با حزب وحدت تصفیه حساب کردند وبعد جمعیت یا حکومت استاد ربانی ودر چنین شرائط با جنرال دوستم از طریق استخبارات پا کستان روابط خیلی صمیمی ودوستانه داشتند.
در پایان باید بطور خلاصه موارد مهم را بر جسته بسازم.
- هشت ثور، روز پیروزی مجاهدین نبود؛ بلکه روز حمله به قدرت، تفرقه، و تداوم جنگهای گروهی بود که در سراسر کشور از پیش جریان داشت.وبا روح جهاد، آرزوی مجاهدین ، احکام دین اسلام ومنافع ملی در تضاد واقع شد.
- جمعیت اسلامی و دولت استاد ربانی در روز های نخست ظهور طالبان از طالبان حمایت مالی، سیاسی و نظامی کردند تا زمانیکه نوبت خلع سلاح خودشان رسید. آنگاه مسیر تقابل و مقاومت در پیش گرفتند. یعنی مقاومت بعد از رسیدن طالبان به کابل وتقاضای خلع سلاح شخص آمر مسعود بر سر زبانها افتاد.
- طالبان، پیامد هشت ثور و نتیجه مستقیم بیثباتی، جنگ داخلی و ناکامی مجاهدین در تشکیل یک دولت مشروع و مؤثر بودند. مردمی که از ظلم داخلی به ستوه آمده بودند، در آغاز به طالبان به چشم ناجی نگریستند؛ هرچند بعدها با چهره سختگیر و استبدادیشان روبهرو شدند.
- حکومت جمهوریت نیز همانند حکومت مجاهدین، با فساد، بیقانونی و انارشیزم، زمینهساز ظهور مجدد طالبان شد. خودکرده را نه درد است و نه درمان.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور