آرشیف
نگاهی به نوشته محترم رحمت الله نبیل- قسمت سوم و آخر
دکتور همت فاریابی
{یست پرسش بیست پاسخ}
پرسش یازدهم- تفاوت شدید در سطح پیشرفت میان ولایات: برخی ولایات مانند کابل، قندهار، ننگرهار، هرات و مزار در مقایسه با غور، نورستان، بامیان، ارزگان و بدخشان بهمراتب توسعهیافتهترند. اجرای فدرالیسم بدون سیاستهای جبرانی، نابرابری را نهادینه میکند.
جواب – درینجا چند نکته قابل توجه است:
یک، تفاوت ها در سطح رشد مراکز و محلات در هیچگاهی در هیچ نقطه دنیا مانع تغییر ساختار از متمرکز به فدرالی نشده است. یک سری تفاوت های زیربنائی یا زیر ساخت های اقتصادی حتی در کشور های پیشرفته فدرالی یا غیر فدرالی امر طبیعی هست. مثلآ سطح پیشرفت زیربنائی ایالت مسکو نسبت به ایالت والگاگراد به مراتب بالا تر هست یاکه شهر های بمبئی ودهلی نو هندوستان فدرالی با ایالت های جامو و کشمیر یا اوتار پرادش از هم متفاوت هست.
تفاوت در ایالت های امریکا چگونه هست:
(نرخ فقر در بسیاری از ایالتهای آمریکایی بالای ۱۵ درصد است به گزارش ایسنا به نقل از بیزینس اینسایدر، بررسی داده های مرکز سرشماری آمریکا از وضعیت اقتصادی ایالتهای مختلف این کشور تا پایان سال ۲۰۱۷ نشان می دهد که به طور کلی، میزان درآمد مردم در ایالتهای جنوبی و غربی کمتر و نرخ فقر در آنها در مقایسه با دیگر ایالتهای آمریکایی بالاتر بوده است. در ۱۷ ایالت آمریکا، متوسط درآمد ساکنان آنها از متوسط درآمد کل کشور { ۶۱ هزار دالر در سال} پایینتر بوده است)
قراریکه دیده میشود تفاوت ها در بین مراکز و محلات امر طبیعی هست. ما میتوانیم درین مبحث تفاوت ها را به دو شکل ببینیم، تفاوت های مثبت و تفاوت های منفی.
تفاوت های مثبت آنست که همه سیر هستند اما رقابت های آزاد سرمایداری، جامعه را به سرمایدار و غیر سرمایدار تقسیم کرده است که بوجود آمدن چنین تفاوت مربوط خصلت نظام سرمایداری هست. اما در تفاوت های منفی دیده میشود که کسی سرمایدار و سیر هست و دیگری غریب و گشنه هست. این خاصیت را میتوان در کشور های متمرکز استبدادی وهم به ندرت در کشور هایی مشاهده کرد که راه فدرالیسم را انتخاب کرده اند که بروی عوامل مختلف پروسه تکمیل ساختار فدرالی به کندی پیش میرود.
در خصوص افغانستان باید گفت که بجز احتمالآ 1% سیر و متباقی همه گشنه و فقیر هستند و درینجاست که ساختار فدرالی برای حل مسئله شتاب میکند.
پرسش دوازدهم- (فقدان تجربه موفق تاریخی: تجربههای گذشته اداره محلی در افغانستان، بهویژه در دوره پس از فروپاشی نظام داکتر نجیبالله و آغاز تسلط مجاهدین، اغلب بهجای ثبات و نظم، به منازعه و بیثباتی انجامیده است.)
جواب- از محترم نبیل صاحب به صفت یک شخصیت آگاه سیاسی، سوالات و فرمایشات بسیار بالا تر و منطقی تر ازین انتظار داشتم.
در یک ساختار استبدادی متمرکز و جنگ های خانمانسوز چهار دهه که پیشینه افغانستان هست جگونه امکان داشت تا ساختار فدرالی تجربه گردد. تطبیق ساختار فدرالی در افغانستان هنوز در سطح طرح و تیوری هست.
از مثال زدن اوضاع مملکت پسا داکتر نجیب و بوجود آمدن جزیره های قدرت در زمان مجاهدین من بسیار متآسف هستم. ایشان به صفت یک آگاه امور سیاسی نمی باییست فقدان دولت، انارشیسم و ایجاد جزیره های قدرت در بنای تعلقیت های قومی، زبانی و مذهبی که در نتیجه آن خون های بسیار هموطنان ریخته شد، با ساختار فدرالی که موئلفه های آن قانون، اصول، صلح، عدالت، برابری و برادری در بین همه اقوام باهم برادر کشور هست مقایسه میکردند. این مثال بمعنی آنستکه شما{مرهم را با نمک}مقایسه کنید.
پرسش سیزدهم- (تمرکز منابع در دست ساختارهای مافیایی محلی: در غیاب عدالت توزیعی و نظارت مالی، منابع ملی در اختیار حلقات قومی، حزبی یا فامیلی خاص قرار خواهد گرفت و منجر به بازتولید فقر و شکاف اجتماعی و نهادینه شدن انحصار خواهد شد.)
جواب- اولآ اگر من بودم در جای واژه “منابع ملی” منابع دولتی میگفتم چون منابع ملی با منابع دولتی در کشوری که هنوز ملت شکل نگرفته باشد فرق میکنم چون همانطوریکه در افغانستان منافع ملی هیچگاهی وجود خارجی نداشده است، بنابرین منابع نیز نمیتواند ملی قلمداد شود. باز تعریف این اصطلاحات باعث تطویل کلام میگردد. اما بعد بعداز سقوط نجیب الله تا سقوط اشرف غنی منابع دولتی از نفوذ زورمندان قومی و قبیلوی خارج نبوده است.
دیگر اینکه اگر جناب ایشان مسوده قانون اساسی فدرال را خوب مطالعه می فرمودند حتمآ سوال شان در مورد به اصطلاح عدالت توزیعی و نظارت حل میگردید. در کدام سوال قبلی هم یادآور شده بودم، سیستم نظارتی که در مسوده درنظر گرفته شده است در تاریخ اصول و قوانین اساسی کشوری بنام افغانستان بینطیر هست.
پرسش چهاردهم- (نبود سرشماری ملی و آمار قابل اعتماد: تفکیک عادلانه قدرت و منابع بدون اطلاعات دقیق آماری ممکن نیست. افغانستان هنوز فاقد یک سرشماری جامع و بیطرفانه است.)
جواب- امیدوارم استجواب این سوال بی احترامی به ایشان تعبیر نگردد. این سوال شما فقط سیاه کردن کاغذ بیش نیست. تفکیک قدرت یک انستیتوت مهم ساختار دولت هست که دولت بشکل اُفقی بر سه بخش مقننه- اجرائیه- قضائیه تقسیم میگردد اما از کاربرد اصطلاح “تفکیک منابع” منظور ایشان را نفهمیدم.
آنچه مربوط سرشماری واقعی نفوس کشور میشود باید گفت در مسوده قانون اساسی فدرال این {مهم} در صدر برنامه های دولت فدرالی آمده است. به همه حال این موئلفه هاییکه فرمودند هیچ ارتباطی با تغییر سیستم متمرکز به سیستم فدرالی ندارد.
پرسش پانزدهم- (کمبود نیروی انسانی متخصص در مناطق محروم: ولایات کمتر توسعهیافته، برای پذیرش مسئولیتهای اداری محلی آمادگی ندارند.)
جواب- دوستان عزیز باید بدانند که ایالت ها در سطح هر اولوسوالی یا هر ولایت ساخته نمیشود که منجر به کمبود نیروی انسانی متخصص گردد. بلکه در تمام قلمرو کشور احتمالآ به تعداد 10 تا 12 ایالت تآسیس خواهد شد و چنین یک تشویش یا اعتراض بکلی منتفی هست.
پرسش شانزدهم- (تعارض قوانین محلی و ملی: در نبود نظام حقوقی منسجم، فدرالیسم میتواند به ایجاد نظامهای قانونی متعارض و مداخلهگر منجر شود.)
جواب- این سوال ایشان به گفته ایرانی ها “پرت و پلا” هست. اصل فدرالیسم یعنی تصویب قانون اساسی قوی مرکزی و اطاعت بی قید و شرط ایالاتدو قوانین ایالتی از قانون اساسی مرکزی هست.
پرسش هفدهم- (تضعیف سیاست خارجی: سیاست خارجی، در مدلهای موفق فدرالی، یک مسئولیت ملی است. اما در افغانستان، واگرایی سیاسی در سطح محلی ممکن است این حوزه حساس را فلج کند.)
جواب- نبیل صاحب گرامی باید میدانستند که در یک ساختار فدرالی سیاست خارجی در انحصار کامل دولت مرکزی قرار میداشته باشد.
پرسش هژدهم- (نبود رسانهها و جامعه مدنی مستقل محلی: در غیاب رسانههای آزاد و ناظر، پاسخگویی مقامات محلی ممکن نخواهد شد و فساد، استبداد و پنهانکاری گسترش مییابد.)
جواب- این سوال ایشان همچنان نمایانگر فقدان معلومات ایشان در مورد ساختار های دولت اعم از متمرکز و غیرمتمرکز هست.
در جهان معاصر به اثبات رسیده است که ساختار فدرالی ظرفیت بیشتر دموکراسی و آزادی را نسبت به ساختار متمرکز دارد. پس سوال منطقآ یک پارادوکس هست.
پرسش نزدهم- ( اقتدارگرایی محلی: در مناطقی که فاقد فضای رقابت سالم سیاسی هستند، رهبران محلی ممکن است به اربابان منطقهای غیرپاسخگو بدل شوند.)
جواب- محلات شاید هدف شما همان ایالات باشد. محلات از همان قدرتی برخوردار میباشند که قانون اساسی ایالتی برایشان مقدور کرده است و قانون اساسی ایالتی تحت فوکس و نظارت مرکز و قانون اساسی مرکزی قرار میداشته باشد.
پرسش بیستم- (تهدید انسجام ملی در بحرانهای طبیعی و امنیتی: در شرایط جنگ یا بلایای طبیعی، نبود یک مرکز مقتدر میتواند مدیریت بحران را از هم بپاشاند و کشور را به سمت آشوب بکشاند)
جواب- هرکس باید اینرا بداند که ساختار فدرالی با دولت قوی مرکزی و قانون اساسی قوی مرکزی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. بدون داشتن دولت قوی قانونمدار مرکزی، پیاده کردن اصول ساختار فدرالی ناممکن میباشد. بنابرین باییست یک دولت فدرالی با حمایت توده های مردم بوجود آید و پیش برود.
پایان قسمت سوم و آخر
در اخیر از جناب رحمت الله نبیل تشکری میکنم که با طرح این بیست سوال خود باعث شدند که بنده به صفت یکی از موسسین مجمع فدرال خواهان و معاون کمیته تسوید قانون اساسی فدرال در افغانستان به سوالات شان پاسخ ارائه بدارم
خدمتگار شما داکتر همت فاریابی
لینک مقاله جناب رحمت الله نبیل:
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور