X

آرشیف

نام­هاءِ سیستان: سیستان و زاول و زرنگ و نیمروز

 

اما سیستان از بهر آن گویند که ضحاک اینجا مهمان بود به نزدیک گرشاسب و عادت آن بود که به اَیله نشستی – و اکنون اَیله را بیت­المقدس گویند – و ضحّاک مست گشت او را یادآمد عادت خویش، گفت شبستان خواهم تا آنجا خوشتر خورم، گرشاسب عادت او را دانسته بود، گفت اینجا سیوس­تانست نه شبستان، و سیو مردِ مرد را گفتندی بدان روزگار – و سیستان بدان گویند که همیشه آنجا مردان مرد باشند، و مردی مرد باید تا آنجا بگذرد، چون این سخن گفته­شد، ضحّاک شرمناک شد، گفت اَی پهلوان راست­گویی، ما به سیوستانیم نه به شبستان، از پس از آن اینجا را سیستان گویند به یک حرف کمتر که واو است.

اما زاول از آن گویند که همه شهرها که کردند بدین عالم، یا به لب دریا کردند، یا به نزدیک کوه، زیرا که جواهر و چیزهای بزرگ از دریا خیزد، و معادن از کوه باشد، اینجا که بنا کردند گفتند همه چیزهاءِ ما از آب و گِل باید ساخت، اینجا یک حرف به گفتار اندر فروشد که گاف باشد، زاوُل گفتند.

اما زرنگ بدان گفتند که بیشتر آبادانی و رودها و کشت­زارها زالِ زر ساخت، چنانک زالق العتیق گویند اندر پیش زِرِه و زالق الحدیث که مّعرب کرده­اند، آن زال کهنست و زال نو. و او را مردمان سیستان زَرورنگ خواندندی، زیرا که موی او راست به زرِ کشیده مانستی، بَسکُو را که او ساخته بود زرنگ گفتند، اینجا نیز دو حرف کم کردند اندر گفتار، و چون مردان مرد و کاری و بزرگان همه از بَسکو خاستند، همه سیستان را بدان نام کردند، و زرنگ خواندند.

اما نیمروز دو قول گویند یکی آنکه خسروان را در سالی یک روز بودی که داوری یک ساله را مظالم کردی آنِ همه جهان به نیمروز راست گشتی و مظلومان سیستان را جداگانه نیمروز بایستی بدین سبب نیمرزو کردند، و ابوالفَرَج بغدادی گوید نه چنین است: اما حکماء عالم جهان را بخشش کردند بر برآمدن و رفتن و فرو شدن خُرشید به نیمروز، و حدّ آن چنان باشد که از سوی مشرق از آنجا که خورشید به کوتاه­ترین روزی برآید، و از سوی مغرب از آنجا که خُرشید به درازترین روزی فرو شود و این علم به حساب معلوم گردد [ و این جمله را به چهار قسمت کرده­اند: خراسان و ایران (خاوران) و نیمروز و باختر؛ هرچه حدّ شمالست باختر گویند و هرچه حدّ جنوبست نیمروز گویند و میانه اندر به دو قسمت شود هرچه حدّ شرقست خراسان گویند و هرچه مغربست ایران­شهر] والله المستعان.

 

منبع: تاریخ سیستان

مولف: نامعلوم

تصحیح و تحشیۀ: استاد ملک الشعرای بهار

صفحه­های: 21 – 24.

 

یادداشت: این روبرداشت به صورت کامل و با کمالِ امانت­داری از متن کتابِ “تاریخ سیستان” طوریکه در بالا جزییات منبع درج است، اقتباس شده است. تا باشد که خوانندگان تاریخ و فرهنگِ پُرغنای کشور ما از خوانش آن لذت ببرند و به اصالت نام­های اماکنِ تاریخی این سرزمینِ کهن پی برند.

 

تا درود دیگر، پدرود

غلام رسول مبین

کابل

7 سرطان 1404 هـ.ش.

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.