آرشیف
نامهاءِ سیستان: سیستان و زاول و زرنگ و نیمروز
غلام رسول مبین
اما سیستان از بهر آن گویند که ضحاک اینجا مهمان بود به نزدیک گرشاسب و عادت آن بود که به اَیله نشستی – و اکنون اَیله را بیتالمقدس گویند – و ضحّاک مست گشت او را یادآمد عادت خویش، گفت شبستان خواهم تا آنجا خوشتر خورم، گرشاسب عادت او را دانسته بود، گفت اینجا سیوستانست نه شبستان، و سیو مردِ مرد را گفتندی بدان روزگار – و سیستان بدان گویند که همیشه آنجا مردان مرد باشند، و مردی مرد باید تا آنجا بگذرد، چون این سخن گفتهشد، ضحّاک شرمناک شد، گفت اَی پهلوان راستگویی، ما به سیوستانیم نه به شبستان، از پس از آن اینجا را سیستان گویند به یک حرف کمتر که واو است.
اما زاول از آن گویند که همه شهرها که کردند بدین عالم، یا به لب دریا کردند، یا به نزدیک کوه، زیرا که جواهر و چیزهای بزرگ از دریا خیزد، و معادن از کوه باشد، اینجا که بنا کردند گفتند همه چیزهاءِ ما از آب و گِل باید ساخت، اینجا یک حرف به گفتار اندر فروشد که گاف باشد، زاوُل گفتند.
اما زرنگ بدان گفتند که بیشتر آبادانی و رودها و کشتزارها زالِ زر ساخت، چنانک زالق العتیق گویند اندر پیش زِرِه و زالق الحدیث که مّعرب کردهاند، آن زال کهنست و زال نو. و او را مردمان سیستان زَرورنگ خواندندی، زیرا که موی او راست به زرِ کشیده مانستی، بَسکُو را که او ساخته بود زرنگ گفتند، اینجا نیز دو حرف کم کردند اندر گفتار، و چون مردان مرد و کاری و بزرگان همه از بَسکو خاستند، همه سیستان را بدان نام کردند، و زرنگ خواندند.
اما نیمروز دو قول گویند یکی آنکه خسروان را در سالی یک روز بودی که داوری یک ساله را مظالم کردی آنِ همه جهان به نیمروز راست گشتی و مظلومان سیستان را جداگانه نیمروز بایستی بدین سبب نیمرزو کردند، و ابوالفَرَج بغدادی گوید نه چنین است: اما حکماء عالم جهان را بخشش کردند بر برآمدن و رفتن و فرو شدن خُرشید به نیمروز، و حدّ آن چنان باشد که از سوی مشرق از آنجا که خورشید به کوتاهترین روزی برآید، و از سوی مغرب از آنجا که خُرشید به درازترین روزی فرو شود و این علم به حساب معلوم گردد [ و این جمله را به چهار قسمت کردهاند: خراسان و ایران (خاوران) و نیمروز و باختر؛ هرچه حدّ شمالست باختر گویند و هرچه حدّ جنوبست نیمروز گویند و میانه اندر به دو قسمت شود هرچه حدّ شرقست خراسان گویند و هرچه مغربست ایرانشهر] والله المستعان.
منبع: تاریخ سیستان
مولف: نامعلوم
تصحیح و تحشیۀ: استاد ملک الشعرای بهار
صفحههای: 21 – 24.
یادداشت: این روبرداشت به صورت کامل و با کمالِ امانتداری از متن کتابِ “تاریخ سیستان” طوریکه در بالا جزییات منبع درج است، اقتباس شده است. تا باشد که خوانندگان تاریخ و فرهنگِ پُرغنای کشور ما از خوانش آن لذت ببرند و به اصالت نامهای اماکنِ تاریخی این سرزمینِ کهن پی برند.
تا درود دیگر، پدرود
غلام رسول مبین
کابل
7 سرطان 1404 هـ.ش.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور