آرشیف

2015-1-8

عبدالقادر حيران غوري

مـسـعـــــــود

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مسعودکه بودی بخدا روح تن ما 
با رفتن تو رفت جان از بدن ما

امروز که در مجمع ما جای تو خالیست 
بی نور ضیا بود همه انجمن ما

ای قاید جان باخته ملت جان باز 
درسوگ توپوشیده سیاه مرد وزن ما

ما بی تو چو در اتش بیداد فتاد یم 
رفتی که نبینی تو دیگر سوختن ما

پژ مرده به دلها ی عزیزان گلی شادی 
نشگفته دیگر غنچه باغ چمن ما

برخیز که مردم همه منتظر انند 
ترسم که رسد دست عدو بر یخن ما

سنگر به کی بگذاشتی ای قافله سالار 
سردار سپه فا تحه دشمن شکن ما

ان دل که بتو نسو خت دل سنگ است 
کا شا نه ما گشت بیت الحزن ما

مسعود که بودی بخدا روح تن ما 
بارفتن تو رفت جان از بد ن ما

ترا نه را که شما میخوانید ودرین صفحه می بیند در سا لگرد دوم شهادت جا ن گداز فرزانه فرزند دنیای اسلام قهرمان ملی برادر شهید مسعود سروده شده و توسط طلاب معارف در ولسوالی فرسی به اواز سبک بسیار شرین وغم انگیز هر سال به 18 سنبله سال روز شهادت شان خوانده شده ومیشود .

 

ارسا لی : عبدالقادر حیران غوری از شهر زیبا چغچران مرکز ولایت غورباستان به سایت نام دار جام غور 17/سنبله 1392