2014-12-26
رسول پویان

دل دریا بجوش آمد،
خروشان شد،
میان پیچ و تاب موجها،
مستانه جاری گشت.
ولی!
در دشت ناهموار–
وهم و تیرگیها،
بگسلید ازهم؛
پریشان شد،
زجور بادهای سرد وحشی،
سست و پاشان شد؛
مهیب سیل آسایش،
صدای شیر مانندش،
بدست جویباران
جدا از روح مست زندگی،
افتاد.
جدائی،
درتن لرزان او،
قلب ضعیف کینه و
جور و نفاق و تیرگی،
آویخت؛
میان دشت بی پایان شب،
هر شاخه راهی رفت،
بلورین شیشه خورشید امواج
خروشانش،
که عفریت شب از
انوار آن
می سوخت؛
بزیر صخره های قیرمانند
زمان،
بشکست.
شکست شیشه عصیانی است
بس موزون،
خروش دیگری
در سینه سرد خموشیها،
شتاب روشن دریای پر آشوب،
که برهم می زند
بند خراب جویباران را.
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
Muhammad of Ghor
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
ولسوالی های ولایت غور
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
عصیان شکست