آرشیف

«صلح‏» کلمه بسیار مقدس و محور آرزوها و امیدهاست، همه مى‏دانند که آزادى کامل تنها در سایه «صلح‏» به وجود مى‏آید، همه از اهریمن مهیب جنگ گریزانند، همه فرشته و هماى زیباى صلح را تقدیس ودر روشنی صلح به زندگی ادامه میدهند.. معنى همزیستى مسالمت‏آمیز اساس انسانیت است. این که مى‏گوئیم افراد بشر مى‏توانند زندگى مسالمت‏آمیز داشته باشند، درست مثل این است که بگوئیم انسان مى‏تواند انسان باشد چون معنی انسانیت باید صلح والفت ومحبت باشد .

خاطره بسیار تلخ و ناگوار جنگهاى گذشته به ویژه جنگ جهانى دوم هنوز از دلها محو نشده و خرابیهاى ناشى از آن هنوز فراموش نشده ومداوا نگردیده است. بزرگترین مسئلۀ که در دنیاى امروز مطرح است و هم‏اکنون در مجامع بین‏المللى گفتگو درباره آن زیاد است، مساله  صلح با«خلع سلاح‏» عمومى مى‏باشد زیرا: رقابتها و مسابقات تسلیحاتى جهان بشریت را بر سر دوراهى‏قرار داده است:

فکر ساختن سلاح های زهر آگین وبمب های هسته ای آیندۀ هولناک را به نمایش میگذارد:  از یکطرف شعار صلح واز طرف دیگر مسابقات تولید سلاح های جهنمی هسته  پیام بی باوری به صلح را در ذهن ما ترسیم میکند  .اگر دقت کنید  تمام مدعیان صلح در جهان سر گرم ساختن وسائل نابودی بشریت وحتی جهان اند. آنها ئیکه بیشتر از صلح ودموکراسی میگویند ، سلاح های کشندۀ بیشتر تولید میکنند وذهن شان بیشتر به جنگ افروزی وویرانی در گیر است لذا جهان بخود فریبی کامل مشغول است.

«صلح‏» در دنیاى امروز نمى‏تواند پایدار و ریشه‏دار باشد زیرا سران بزرگ دنیا تصور مى‏کنند تنها با مذاکرات و کنفرانسها و یک سلسله مشاجرات لفظى مى‏توان فرشته فرارى «صلح‏» را باز گردانید و  این آرزوى بزرگ را انسانى تحقق بخشید، غافل از این که تنها با حرف نمى‏توان دنیاى کنونى را از لب پرتگاه جنگ رهانید.تعامل غیر عادلانه صلح نمی آورد.چطور ممکن است با ارسال بمب های هزار تنی  وفاسفوری وکوچ اجباری ونسل کشی باز هم پیامبر صلح باشی . هر شعار وعمل نا عادلانه معنی اش جنگ است نه صلح.

تعامل دوگانه با مردم جهان  بخاطر تفاوت دیدگاه، عقیده ، قوم ورنگ ونژاد  به معنی جنگ افروزی است.اینکه برای روسیه واوکراین آرزوی بهشت شدن داشته باشی ولی غزه وفلسطین را به جهنم تبدیل کنی این بی عدالتی به مفهوم جنگ افروزی است.

صلح از دیگاه اسلام:

موضوع «صلح‏» و زندگى مسالمت‏آمیز از مسائل عمیق و ریشه‏دار اسلام است و تمام نظامها و قوانین و دستورات و مقررات اسلامى روى آن پى‏ریزى شده است، بدون اغراق مى‏توان گفت: صلح و صفا روح اسم اسلام است زیرا کلمه «اسلام‏» از ماده «سلم‏» گرفته شده و بدین جهت متضمن معناى سلامتى و آرامش است.

دین اسلام عدالت را پیش شرط صلح جهانی می پندارد،«بی عدالتی و نرسیدن مردم به حق خود و نارضایتی ملت ها، باعث شورش و قیام مردم برای رسیدن به حق خود می شود.  اسلاعدالت و صلح را دو مسئله مرتبط به هم دانسته و صلح بدون عدالت را ناپایدار و ناکافی می شمردند. انبیای الهی با هدف برقراری عدالت و صلح جهانی مبعوث شده اند و صلح بدون تأمین عدالت در قانون اسلام جایگاهی ندارد.زیبا ترین کلیمه در قرآن صلح است وخدا فر موده : الصلح خیر: صلح بهترین واژه زندگیست و وبهترین هدیه الهی برای بشر سات.

قرآن به مسلمانان دستور میدهد اگر در جریان جنگ دشمنان شما به صلح تمایل داشتند شما بدون گذاشتن شرائط صلح را بپذیرید واگر از مکر وفریب دشمن  می ترسید با هوشیاری بخدا تکیه کنید .( و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله انه هو السمیع العلیم. و ان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذى ایدک بنصره و بالمؤمنین‏» (7) .)

تعامل دوستی وبرخورد عادلانه با پیروان همه ادیان.

اساس روابط مسلمانان با غیر مسلمانان بر مسالمت و رفتار نیکو استوار ست. اسلام هیچ گاه به پیروان خود اجازه قتل و کشتار پیروان مذاهب دیگر را نمی دهد و وجود عقاید مخالف، مجوزی بر رفتار خصمانه نیست؛ بلکه بر عکس، اسلام به پیروان خود دستور می دهد با مخالفان اسلام، رفتاری مبتنی بر عدالت و قسط داسته باشند

با پیروان همه ادیان دوستانه وعادلانه تعامل داشته باشید . خدا شما را از نیکی کردن و عدالت نسبت به کسانی که درکار دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نکردند باز نمی دارد؛ زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد.لذا با همه مردم قطع نظر از عقیده ورنگ ونژاد رفتاد عادلانه وجوانمردانه داشته باشید. آیه

(لا يَنْهاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ.)

 آزادی در عقیده و پذیرش اصل دین

• «لااکراه فی الدین: هیچ گونه اکراه و اجبار در دین نیست.: هیچ کس حق ندارد بزور عقیده خودرا بر دیگران تحمیل کند..این أراده خداست تا انسانها عقاید مختلف داشته باشند واگر خدا بخواهد همه یک عقیده ویک اندیشه داشته باشد او از انسانها قوی تر است همه مجبور به پذیرش یک دین میکرد اما منطق دین خدا زور واجبار نیست هرکس حق دارد بهتر را تشخیص دهد وانتخاب کند .
• «و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر…:و بگو: حق آن است که از جانب پروردگار شماست. پس هر کس خواست ایمان بیاورد، و هر کس نخواست کفر ورزد؛ لذا انتخاب راه ومسیر یک امر اختیاری است هیچ مجبوری مسئول اجراء عمل خود نیست هرکس به اختیار ورضا مندی تمام باید راه خودرا انتخاب کند مجبور به اطاعت مستحق ثواب وجنت نیست چنانچه مجبور به بغاوت مستحق عذاب وجهنم نمیباشد.

تنع عقیده خواست واراده الهی ااست چنانچه میفر ماید:(و لو شاء ربک لآمن من فی الارض کلهم جمیعا ا فانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین : و اگر پروردگار تو (به اراده تکوینی) می‌خواست قطعا کسانی که در روی زمین‌اند همگی یک سره به اجبار ایمان می‌آوردند (لکن خداوند بدون اجبار به ایمان دستور داده) پس آیا تو مردم را وا می‌داری تا به اکراه مؤمن شوند.بزور هیجکس مؤمن نمیشود.

^[۳۶]  در آیه دیگر خداوند ج میفر ماید و لو شاء الله ما اشرکوا و ما جعلناک علیهم حفیظا و ما انت علیهم بوکیل: و اگر خداوند می‌خواست (به قهر و اجبار) آنها شرک نمی‌آوردند (لکن سنت خدا در ایمان و عمل، دادن اختیار به بنده است) و تو را نگهبان و محافظ (تکوینی) آنها نکردیم و تو بر آنها گمارده نیستی (تا آنان را اجبارا به ایمان واداری).»
•لکم دینکم و لی دین: برای شماست دین شما و برای من دین من

در مورد گروه های افراطی که در دنیا جنگ وترور وخشونت را براه انداخته اند چه باید گفـت..

درین مورد باید عرض کرد که این گروه ها هیچ کدام مربوط به اسلام وکشور های اسلامی نیست. در مورد پیدایش وساختار این گروه ها نه کدام عالم ومجتهد دین فتوی  داده ونه هم کدام کشور اسلامی اینهارا تا سیس کرده…گروه های چون داعش، طالب، القاعده، وبو کو حرام همه ساخته وپرداخته کشور های استعمار گر است. اینهارا میسازند ودر کشور های فقیر ودارائی معادن وذخایر طبیعی  نا امنی وبی ثباتی براه اندازند  تا دلیل حضور ولشکر کشی خودرا در این کشور ها توجیه کنند .

بعدا به بهانه سر کوب تروریزم لشکری کشی میکنند وقتی به کشور ها رسیدند .بالای ذخائر نفت  ومعادنگرانبها خیمه میزنند و پایگاه سازند وتا خلاص شدن ذخائر بنام مبارزه علیه تروریزم  در آنجا باقی میمانند.بعد از ختم پروسه انتقال  ذخائر به یکدم گروه های ترورستی  به گروه سیاسی تبدیل میشود وبا آنها می نشینند  وامتیاز میدهند مانند طالبان أفغانستان.

گروه های ترورستی دانه  ویا لانه شکار کشور های واستعمار گر است .

وقتی  قصد شکار سر مایه کشور های فقیر را داشته باشند این گروه های ترورستی شکل میگیرد  وازین گروهک های بی رحم من حیث دانه شکار استفاده میکنند.  .ما امید واریم اول عدالت در جهان حاکم شود تا صلح ثابت ودائم وپایدار بماند .با بیعدالتی صلح بوجود نمی اید.

معیار ترورستی بودن حرکت های خسن در دنیا ئی غرب: وقتی در دنیائی غرب یک عمل خشونتبار صورت گیرد می بینند عامل کیست اگر مسلمان بود  میگویند این یک حمله ترورستی است واگر عامل از کشور های اروپائی وتبار خود شان بود میگویند عامل این حمله بیماری روانی داشت وکدام نشانه از عمل ترورستی به چشم نمیخورد.