2014-12-13
حبیب سرود

قسمیکه باز شلّهای بیحد! که زور نیست…
آخر ترا دلم که نخواهد، که زور نیست…
گفتم که پشه پشه نشو پیش چشم من!
اینبار باز میشوی تو رد؟ که زور نیست…
اینهم گناهِ تُست که عاشق شدی به من
اصلن به من که ربط ندارد، که زور نیست…
جانم! ببخش، عشق گدایی نمیشود!
عاشق چه هست؟ هرچه که باشد، که زور نیست…
بردار دست بیشرفت را ز شانهام
تا بیشتر ز این نشدم بد، که زور نیست…
گفتم ترا که دوست ندارم عزیز من!
آخر به فارسی که نفهمد که زور نیست…!
15/6/1391 کابل
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
Muhammad of Ghor
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
Minaret Of Jam
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
شلّه