2014-12-26
رسول پویان

این چنین برما متاب،
ای آفتاب؛
غرق دریای غروب،
زیر امواج شفق،
خون چکان گشته فلق.
جلوه کمتر کن،
برو،
ای!
ماهتاب،
در فضای تیره
دلها بتاب.
زهره!
رقص دیگر و
ساز دگر؛
مشتری!
دریاب، بازار دگر.
کهکشان!
این خط سیمین را،
به پیچ؛
دفترت را بسته کن،
ای آسمان.
هیرمند!
ای
روح سبز نوبهار،
سیل و توفان دگر،
آید بکار.
ای خروشان رود آمو،
ای روان!
زندگی بخش و
امید جاودان؛
داد و فریاد دگر،
آغاز کـن،
نغمه های تازه،
آخر
ساز کن.
قله پامیر و بابا !
پایدار،
کم کمک بالاتر و
بالا ترک،
سر بسا بر قله های
این فلک.
بشکن ای
دشت پراز
بیم و هراس،
این سکوت خفته دیرینه را،
باز کن،
ای
سرزمین باستان،
باهزاران خشم وطغیانت،
دهان،
زندگی مرگست،
با دیو و دادان.
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
Muhammad of Ghor
-
ولسوالی های ولایت غور
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
خــــشـــم