X

آرشیف

تقابل فرهنگ­ها، در پیوند به همدردی و همدلی مردم هرات از بازگشت­کنندگان !

 

هرات و ننگرهار از جمله کلان­شهرهای خوش­آب و هوای کشور ما هستند. یکی در غربِ کشور در بسترِ هریرود غنوده و آن دیگر در جنوب­شرقِ کشور در ماورای دریای کُنر خزیده است. دو ولایتِ سرسبز، قشنگ و خوش آب و هوا ولی با همسایگان بی­مهر و فرصت­طلب و استفاده­جو.

هرات با تاریخ کهنش با کشورِ فعلی ایران مرز مشترک دارد و ننگرهار با کشورِ فعلی پاکستان. روزگاری نه چندان دور که اینها در یک بسترِ تاریخی “ایران بزرگ” و بعدها “خراسان” نامیده می­شدند، یک­پارچه بودند؛ بدبختانه دستِ غدارِ تاریخ و استعمارگریِ کشورهای ابر قدرت، این گستره­ی تاریخی را قیمه قیمه ساختند و به چندین کشورِ خُرد و بزرگ منقسم نمودند.

اما، درین میان افغانستان که در وسط این همه کشورهای برساخته از جنگ­های قدرت و ثروت و برنامه­های انگلیس برپا شدند، در وسط قرار گرفت و حیثیت “کشور حایل” را در گفتمان­های سیاسی، برنامه­های نظامی و جنگ­های نیابتی از آن خود کرد که هیچگاه از بدوِ تاسیس تا کنون روی خیر و برکت، آرامش و سهولت را ندیده و نچشیده است. به روی همین خاطر است که عده­ی کثیری از مردمان این سرزمین به نامش مخالفند و در پی جستجوهای رژف هستند تا بتوانند آن نام­های شکوهمند را مجددا اعاده نمایند. ازینکه در فرجام سرنوشت این کشور و مردمش به کجا کشیده می­شود، هیچ پژوهشگر و فیلسوف و تاریخ­نگار و وقایع­نگاری به­صورتِ قطع نمی­داند و نمی­تواند که حُکم نماید؛ به جز “خداوندِ هستی و گیتی”. اوست که خالق ماست و در سرنوشت ما تصمیم خواهد گرفت و خردِ جمعی ما خواهد توانست که ازین منجلابِ بدبختی­ها و گردابِ­سرگردانی­ها نجات­مان دهد.

بهرحال، مردم افغانستان از زمان امیر عبدالرحمان خان که در کشورسازی و مرزکشی­های افغانستان فعلی نقشِ برازنده­ی داشته­است، مورد مهاجرت، جلای­وطنی و ناقل و سرکوبی قرار گرفته­اند. ذاتا من آدم سیاسی­مآب و سیاست­ورزی نیستم ولی اینرا به درستی میدانم که هر آنچه زعما و حکام کشور ما تصمیم گرفته و می­گیرند، آینده­ی این سرزمین و مردمش را رغم خواهد زد. چیزی که امروز تصمیم میگیریم در آینده برای بازماندگان ما می­ماند. این سخنِ حافظ شیرازی میباید که حلقه­آویز گوش­مان باشد: “هر کس آن دِرَوَد عاقبت کار، که کِشت”.

خانواده­ها و مردمانِ زیادی که دهه­ها قبل بیشتر در دو کشورِ هم­سرحد افغانستان مهاجر و در آنجا سکنی­گزین شده­اند، در آنجا تشکیل خانواده دادند، نسل­برداری نمودند، خویشی و پیوند خانوادگی انجام داده­اند، صاحب مسکن و پیشه شدند؛ چه بی­رحمانه ازین همه داشته­های مشترک فرهنگی، دینی و زبانی و نژادی محروم و چون غُربتی و مهمونی دیگه تمام است، بیگانه­مآبانه بیرون انداخته میشوند. مردانِ زیادی از کشور ما، با دخترهای پاکستانی و ایرانی ازدواج نمودند و برعکس نیز دخترهای زیادی از افغانستان دارای شوهر ایرانی و پاکستانی اند. گذشته از پشتو، تاجیک، هزاره و ترک/ازبک همه مشمول این سناریوها بوده­اند و این محدود و معدود به یک ولایت نه، بلکه از هر ولایت حداقل درین سرنوشت دچار شده­اند.

وقتیکه پاکستان در جریان ماه نومبر سال 2023 میلادی تصمیم به اخراجِ اجباری و بدون قیدوشرط افغان­ها گرفت، هم­میهنانِ زیادی ما را بیرون کردند و به اشکال فجیع و بی­رحمانه مال و دارایی شان را گرفتند، خانه­های شان را تصاحب نمودند، مورد ضرب و شتم شان قرار دادند و به مرزِ ”تورخم” رهای شان کردند که تا حالا تعداد زیادی خیمه­های شان در آنجا موجود است و چادرنشین­اند. هیچگاهی این عودتِ اجباری، آبرومندانه نبوده است.

در جریان ماه جوزای 1404 هجری شمسی، بعد از جنگ و نبردِ 12 روزه­ی فضایی اسراییل – ایران که به تاریخ (23 جوزای – 3 سرطان 1404 هـ . ش.) اتفاق و انجام پذیرفت، حکومت و رهبری جمهوری اسلامی ایران تصمیم به اخراجِ بدون قیدوشرط افغانستانی­های زدند که از دهه­ها قبل در ایران زندگی میکردند ولی حجمِ بیشتر مهاجرین کسانی و خانواده­های بودند که بعد از فرارِ ننگینِ محمد اشرف غنی احمدزی رییس جمهور پیشین افغانستان به آن کشور و کشورهای دیگر پناهنده شده بودند. ضمن تمام بدرفتاری­ها، چند صحنه فراموش ناشدنیست اینکه پسربچه­های ایرانی یک هموطن ما را سیلی کاری نمودند، جمعِ دیگر یک هموطنِ بی­خانمان ما را ناچار به “دستبوسی سگش” نمودند و ده­ها مورد تحقیرآمیز و تمسخرآمیز دیگر. عودتِ به این ننگینی در طول تاریخ در بین کشورهای اسلامی اتفاق نیافتاده است. کشورهای همسایه، هم­دین، هم­فرهنگ، هم­زبان و هم­نژاد. ما ناوقت فهمیدیم ویا اینکه اصلا نفهمیدیم، سال­ها قبل وزیر خارجه وقت ایران آقای جواد ظریف در یک گفتگوی رسمی رسانه­یی گفته بود: هیچ جای دنیا، مثل خونه آدم نمیشه. در اصل همان جمله، یک زنگِ خطری بسا خطیر بود.

نیروهای انتظامی و سپاهیانِ ایرانی با تظلمِ تمام و وارد نمودنِ اهانت و تحقیرهای نابخشودنی که شنیع­تر و فاجعه­بارتر از برخورد جمهوری اسلامی پاکستان بود، بالای مردمِ همیشه سرگردان و مظلوم ما تحمیل نمودند. هزاران مهاجر به گونه­ی فردی و خانوادگی از شهرهای ایران بیرون کشیده شدند و به مرزِ ایران – افغانستان انبار شدند. طوریکه اشک در چشمانِ تاریخ حلقه­زد، تاریخ سکوت کرد، دنیا ندای اعتراض بلند نمود، هراتیان به مددِ هم­میهنان شان شتافتند، ولی اشرف غنی احمدزی هنوز دارد در باره­های امارات متحده عربی، کتابِ خاطراتش را به رشته­ی نوشتار در می­آورد. چی فکر می­کنید؟ آیا این دو موجِ مهاجرستیزی که اکثریت بیشترشان بر می­گردد به دوران ایشان، چیزی خواهم نوشت ویا اینکه سکوت ننگین را به شهامتِ رنگین ترجیح خواهد داد.

آنچه که مورد نظرِ من درین مقاله است، اینست:

تقابلِ فرهنگ­ها

هراتیان و هریوانشینان، با تمامِ قدرت و ثروت به مدد و دستگیری عودت­کنندگان شتافتند، آنها را به گونه­ی رایگان از مرزِ اسلام قلعه الی شهر هرات که حدود 125؟ کیلومتر ویا بیشتر مساحت دارد، انتقال دادند. برایشان نان و غذا تهیه نمودند، با ایشان همدلی و همدردی نمودند، حتا کمک­های نقدی و دلجویی­های بسیاری انجام دادند که شایسته­ی مردمانِ متمدن و بافرهنگ است.

ولی، در آن گوشه­ی مشرقیِ این سرزمین، شاهدِ چنین سخاوت و برخوردی دلجویانه با بازگشت­کنندگان نبودیم و شاهد چنین موجِ از وطن­پرستی به دور از برخوردهای سیقله­یی و نژادی ندیدم، ویا اینکه من متوجه نشدم. چرا ننگرهارِ همیشه بهار، بهارگونه کنش از خود نشان نداد.

ولی برعکس، هرات چون هریرود بشتافت و آب سرد بر سینه­های سوزیده­یی هم­نسلان و هم­میهنانِ خویش ریخت؛ تا دل شان از بیگانه­اُمیدی سرد شود و آغوشِ همدیگرپذیری را در آینده به نسل­های خویش منتقل سازند، باتمام وجود خدمت­گذاری کردند.

با مشاهده­ و تقابل این دو صحنه به یادِ یکی از بهترین سخنرانی­های رییس جمهورِ وقتِ جمهوری اسلامی ایران آقای سید محمد خاتمی در مقرِ سازمان ملل افتیدم، “گفتگوی تمدن­ها“. گفتگوی تمدن­ها نظریه­ی اکادمیک بود که توسط وی در پاسخ به نظریه­ی “برخورد تمدن­ها” که توسط ساموئل هانتینگون (سیاستمدارِ امریکایی) مطرح شده بود، طرح شد. من سال­ها قبل این سخنرانی آقای سید محمد خاتمی را در یوتیوب مشاهده نمودم.

یادداشت:

  1. تصویر خیمه­دار مربوط به مرزِ تورخم است.
  2. تصویر بعدی مربوط به مرزِ موسا قلعه است.

 

دلتان چون هریرود مواج بماند، هراتیان عزیز.

 

غلام رسول مبین

کابل

14 سرطان 1404 هـ.ش.

 

 

تقابل فرهنگ­ها، در پیوند به همدردی و همدلی مردم هرات از بازگشت­کنندگان !

 

تقابل فرهنگ­ها، در پیوند به همدردی و همدلی مردم هرات از بازگشت­کنندگان !

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.