2014-12-31
aatila

به خاطری
آرمش روح و روانم
به یگانه عشقم پناه می برم
واژه زشتش
به نرمی ابریشمن نوازشم میدهد
در صحرا خار بستر پرنیانی را
با صفا یک روز بهار
به استقبالم شتافت
با لحظه مهرین در تپش های قلبش
در عالم از بی خودی رفتم
اما زمان زود گذشت
با عطش دیرینه سیراب نشده
به بیابان خشک و سرد رسیدم
فقط تنها بودم و درد کشدم
و با بی مهری
تمام احساسم را در باد هوای رها کرد
با شب ها ی خسته روزم را نیز تار کرد
فقط تنها درد می کشیدم
و اشکهایم بی اختیار
گونه هایم را بیادش نوازش میکرد
و گوشم در انتظار زنگ فون
با ثانیه های طولانی قرنها
در بستر غربت
تنها ماندیم
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
Muhammad of Ghor
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Minaret Of Jam
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
بـــــــــه خــــاطـــــــــــری